واسطه نزول قرآن

نزول وحى بر پیامبر اکرم(ص)، غالباً ازطریق جبرائیل(ع) بوده است؛ در حالى که وحى بر انبیاى دیگر از پس پرده، در خواب و گاهى به وسیله فرشته وحى بوده است. در قرآن از جبرئیل گاهى به روح الامین تعبیر شده است: نَزَلَ بِهِ الرُّوحُ الاَمینُ‏(۲). گاهى به رسول کریم یاد مى‏شود: اِنَّهُ لَقَولُ رَسُولٍ کَرِیمٍ‏(۳). جبرئیل به شکل انسانى در نزد پیامبراکرم(ص) حاضر مى‏شد، و وحى را بر ایشان قرائت مى‏نموده است. در مواردى نیز مقدمات وحى بر پیامبر(ص) همانند آوایى به گوش آن‏حضرت مى‏رسید. از پیامبر(ص) نقل شده است که:




وحى بر من به دو شکل نازل مى‏شد: گاهى از طریق جبرئیل که بر من وارد مى‏شد؛ مانند ملاقات شخصى، شخص دیگر را … و گاهى به صورت آوایى که به گوش مى‏رسید تا بر قلب من مى‏نشست.(۴)

جبرئیل(ع) با احترام کامل بر پیامبر(ص) وارد مى‏شد که حکایت از عظمت قرآن و پیامبر(ص) داشت و از آن حضرت اجازه مى‏گرفت. مرحوم صدوق مى‏نویسند:

امام صادق(ع) مى‏فرماید: جبرئیل هنگامى که بر پیامبر(ص) وارد مى‏شد، در برابر پیامبر(ص) چونان یک بنده مى‏نشست و بر حضرت وارد نمى‏شد، مگر آن که اذن گرفته باشد.(۵)

کیفیت نزول وحى

خود آن حضرت در روایتى که از طریق عامه و خاصه نقل شده، کیفیت نزول وحى را چنین بیان مى‏دارد:

و أمّا کیفیّة نزول الوحى فقد سألَه الحارثُ بنُ هشام: کیفَ یأتیکَ الوحی؟ فقال(ص): أحیاناً یأتینى مثلَ صلصلةِ الجرس و هو أشدّه علیَّ فیُفصِم عنّى فقد وعیت ما قال، و أحیاناً یتمثّل لى الملک رجلاً فیکلّمنى فأعى ما یقول؛(۶)

حارث بن هشام از پیامبر اکرم(ص) پرسید: وحى بر شما چگونه نازل مى‏شود؟ حضرت فرمود: گاه صدایى همانند صداى جرس به گوش من مى‏رسد و وحیى که بدین صورت بر من نازل مى‏شد، سخت بر من گران و سنگین بود. سپس این صداها قطع مى‏شد و آنچه را فرشته وحى مى‏گفت فرا مى‏گرفتم. گاهى نیز فرشته وحى به صورت مردى بر من فرود مى‏آمد و سپس با من سخن مى‏گفت و من گفته‏هاى او را از بر مى‏کردم.

از حدیث مذکور روشن مى‏شود که وحى به شکل اوّل بر پیامبر(ص) گران بوده‏است چنان‏که خداوند متعال از این گونه وحى در قرآن به قول <ثقیل» یاد کرده فرموده است:

اِنّا سَنُلقِى عَلیکَ قَولاً ثقیلاً؛(۷) ما به زودى سخنى سنگین به تو القا خواهیم کرد.

مرحوم طبرسى در ذیل آیه شریفه مى‏فرماید:

و قیل معناه: قولاً ثقیلاً نزوله، فإنّه(ص) کان یتغیّر حاله عند نزوله و یعرق و اذا کان راکباً یبرک راحلته و لا یستطیع المشی؛(۸)

گفته شده است نزول آیات بر پیامبر(ص) سنگین بود و حال آن حضرت تغییر مى‏نمود و عرق بر چهره مبارک ایشان جارى مى‏شد و اگر سواره بودند، ماندگار مى‏شدند و نمى‏توانستند به راه خود ادامه بدهند.

در مورد کیفیت فرود آمدن قرآن از لوح محفوظ، نظریات متفاوتى بین علما دیده‏مى‏شود:

اکثر دانشمندان علوم قرآنى معتقدند که قرآن به طور مسلّم، با الفاظ منتخب آسمانى و ساختار الهى بر پیامبر اکرم(ص) نازل شده است. از همین رو اعجاز لفظى و بیانى قرآن یکى از مهم‏ترین و نمودارترین وجوه اعجاز قرآن است. منشأ اختلاف در برداشت‏هاى آنان از خود آیات است. از طرفى صراحت برخى از آیات بر نزول تدریجى و پراکنده -در طول ۲۰ تا ۲۳ سال در مناسبت‏هاى گوناگون- دلالت دارد؛ مانند:

و قُرآناً فَرقْناه لِتَقْرأَهُ عَلَى النّاسِ عَلَى‏ مُکْثٍ و نَزّلْناهُ تَنْزِیلاً…؛(۹)

قرآنى که آیاتش را از هم جدا ساختیم تا آن را با درنگ بر مردم بخوانى و آن را به تدریج نازل نمودیم.

این شیوه نزول تدریجى مورد اعتراض دشمنان پیامبر(ص) نیز قرار گرفته مى‏گفتند: اگر قرآن، وحى و از جانب خداست چرا یک‏باره نازل نمى‏شود؟ در سوره فرقان مى‏فرماید:

و قال الّذینَ کَفروا لَولا نُزِّلَ علیهِ القرآنُ جُملَةً واحدةً؛(۱۰)

کافران گفتند: چرا قرآن یک جا بر او نازل نمى‏شود؟

از طرفى صراحت برخى از آیات دیگر بر نزول دفعى و یک‏باره آن در ماه مبارک رمضان و شب قدر و شب مبارک دلالت دارد؛ از آن جمله:

شَهْرُ رَمَضانَ الّذى‏ اُنزِلَ فِیهِ الْقُرآنُ هُدىً لِلنَّاس‏(۱۱).

اِنّا اَنْزلناهُ فى لَیلَةِ القَدْر(۱۲).

اِنّا اَنْزلناهُ فِى لَیلَةٍ مُبارَکَةٍ اِنّا کُنّا مُنْذِرینَ‏(۱۳).

در مقام جمع بین دو دسته از آیات مذکور، دیدگاه‏هایى نقل شده که به اختصار به آنها اشاره مى‏شود:

الف) قرآن در شب قدر یک‏بار بر بیت‏المعمور یا بیت‏العزة که در آسمان اول است نازل شده، سپس به تدریج بر پیامبر(ص) نزول یافت. روایاتى هم در تأیید این معنا وجود دارد.

ب) شب قدر بیشترین آیات بر پیامبر(ص) نازل‏شده است. لذا نزول قرآن به شب قدر نسبت داده شده است.

ج) شب قدر آغاز نزول قرآن بوده است.

د) شب قدر، شب نزول دسته‏اى از آیاتِ مشخصى است که هر ساله برپیامبر(ص)نازل مى‏شده است و نزول دوم در شب قدر بوده است.

دیدگاه‏هاى مذکور با ظاهر آیات نزول دفعى و تدریجى سازگارى ندارد. ضمن این که در بند <ج» آغاز نزول قرآن در شب بعثت در ماه رجب نیز نفى شده است. اما مى‏توان قول دیگرى را در مورد کیفیت نزول قرآن، بیان داشت که بر اساس آن قرآن داراى دو نزول به شکل ذیل بوده است:

الف) نزول دفعى. به این شکل که معانى و مفاهیم کل قرآن بر قلب پیامبر(ص) در لیلةالقدر نازل شده است.

ب) نزول تدریجى. به این شکل که الفاظ و قالب‏هاى معین براى هر آیه ازطرف خدا به همراه معنا در طول ۲۰ تا ۲۳ سال در مناسبت‏هاى متفاوت نزول یافته‏است.

براساس آنچه گذشت، نزول قرآن بر پیامبر(ص) در قالب الفاظ آن، یکباره و بر یک‏حرف بوده و در بین روایات نزول قرآن چه دفعى و چه تدریجى سخنى از نزول بر احرف سبعه نیست. چنان‏که روایت صحیحى از امام صادق(ع) بر این معنا دلالت دارد، که در فصل پنجم به آن پرداخته مى‏شود.

۱ . الدرالمنثور، ج ۸، ص ۵۶۱ و المیزان فى تفسیر القرآن، ج ۲۰، ص ۳۲۷٫ در آن شبیه این روایت را ذکر نموده‏است. البته نزد شیعه به استناد روایت امام صادق(ع) نزول جبرئیل بر پیامبر(ص) به همراه اذن و احترام بوده‏است.

۲ . شعرا (۲۶) آیه ۱۹۳٫

۳ . تکویر (۸۱) آیه ۱۹٫

۴ . ابن سعد، الطبقات الکبرى، ج ۱، ص ۱۹۷، باب شدّة نزول الوحى على النبى(ص). ظاهراً شکل دوم، مقدمات وحى بوده است، نه خود وحى.

۵ . صدوق، علل الشرائع، باب ۷، ص‏۷٫

۶ . بحار الانوار، ج ۱۸، ص ۲۶۰، روایت ۱۳، باب کیفیة صدور الوحى؛ صحیح بخارى، ج ۱، ص‏۲۷۱؛ مجمع البیان، ج ۱۰، ص ۵۷۰ و ابن سعد، الطبقات الکبرى، ج ۱، ص ۱۹۸٫

۷٫٫ مزمّل (۷۳)، آیه ۵٫

۸ . مجمع البیان، ج ۱۰، ص‏۵۷۰٫

۹ . اسراء (۱۷) آیه ۱۰۶٫

۱۰ . فرقان (۲۵) آیه ۳۲٫

۱۱ . بقره(۲) آیه ۱۸۵٫

۱۲ . قدر (۹۷) آیه ۱٫

۱۳ . دخان (۴۴) آیه ۳٫