ابعاد مهجوریت قرآن كریم

قرآن

 

مفهوم مهجوریت

پیامی كه در طول قرون اسلامی از آیه شریفه «وقال الرسول یرب ان قومی اتخذوا هذا القرءان مهجورا» (فرقان/30) برداشت شده است، بیان «نكوهش از مهجوركردن قرآن» است، كه به عنوان شكایت رسول خدا(ص) در روز قیامت به محضر پروردگار عرضه می گردد. در تفسیر مجمع البیان ذیل همین آیه آمده است: منظور از رسول در این آیه، محمد(ص) است كه از قوم خود شكایت می كند كه پروردگارا قوم من این قرآن را مهجور كردند! معنای «اتخذوا هذا القرءان مهجورا» این است كه قرآن را رها كرده و به دنبال شنیدن و فهمیدن آن نیستند.

نزدیك به همین معنا را می توان در دیگر تفاسیر و ترجمه ها مشاهده كرد: شكوه پیامبر(ص) به پیشگاه خداوند از مردم به خاطر متروك ساختن قرآن كریم بوده است. نكته قابل توجه این است كه گرچه مهجوركردن قرآن امری نكوهیده و مورد سرزنش و توبیخ است، ولی آیا پیام این آیه بیان كردن نكوهش مهجور كردن قرآن است، به تعبیر دیگر آیا «اتخذوا هذا القرءان مهجورا» دقیقاً به معنای «قرآن را مهجور كردند» می باشد؟

«هجر یهجر» با مصدر «هجر» یا «هجران» در مفردات راغب چنین معنا شده است: «مفارقه الانسان غیره اما بالبدن او باللسان او بالقلب»؛  یعنی «دوری كردن بدنی، زبانی یا قلبی از دیگری». بنابراین اگر خدای متعال در آیه مذكور از این فعل استفاده كرده بود معنای آن چنین می شد: قرآن را ترك كردند ولی كلمه «اتخاذ» كه به معنای اخذ (به دست آوردن و گرفتن) است، هنگامی كه با كلمه «مهجوراً» آمده است، معنای جدیدی را القا می كند، كه غیر از معنای مهجوركردن قرآن است، چرا كه استفاده از فعل «اتخذوا» (گرفتند، تحصیل كردند و...) نوعی توجه به مفعول و دست یافتن به آن را القا می كند.

علاوه بر آن چه گفته شد، برخی از لغت دانان نیز «هجر» را به معنای «ترك گفتن چیزی همراه با وجود نوعی ارتباط با آن» معنا نموده اند.

در آیه سی ام سوره فرقان، خداوند با استفاده از كلمه «اتخذوا» بیانگر این نكته است كه اتفاقاً قوم رسول اكرم(ص) نه تنها قرآن را وا ننهاده اند و ترك نگفته اند، بلكه آن را در اختیار گرفته و به آن دست یافته اند ولی تمام مسأله این است كه این بدست آوردن و در اختیار گرفتن قرآن به گونه ای است كه در اثر عدم درك صحیح و شناخت اصولی و استفاده شایسته و بایسته، قرآن در این میان عملاً مهجور و متروك مانده است. بنابراین معنای صحیح «اتخذوا هذا القرءان مهجورا» این است كه «قرآن را به مهجوریت گرفتند» مهجوركردن و به مهجوریت گرفتن مانند تعابیری چون مسخره كردن و به مسخره گرفتن، بازی كردن و به بازی گرفتن... تفاوت ظریفی با هم دارند. در اولی (بازی كردن، مهجوركردن، مسخره كردن) فعل، صریح و آشكار صورت می گیرد و فاعل نیز دانسته، ترس و ابایی ندارد كه فعل را صریح و بی پرده انجام دهد تا دیگران به واقعیت فعل وی پی ببرند، در حالی كه در دومی (به بازی گرفتن، به مهجوریت گرفتن، به مسخره گرفتن...) فاعل به هر علت (حتی جهل) صریحاً به انجام فعل مبادرت نمی ورزد، بلكه آن را در پرده ای از خفا و پوشش انجام می دهد، به گونه ای كه در ابتدا نمی توان به واقعیت فعل وی پی برد، بلكه شاید در ابتدا عكس آن هم به نظر برسد.

مهجوركردن قرآن یعنی روی گردانی و دوری از آن، در حالی كه مهجورگرفتن قرآن یعنی پرداختن به قرآن ولی به گونه ای كه اگر چه در ظاهر از این رویكردهای مختلف قرآنی بوی توجه و استفاده به مشام می رسد ولی حقیقت مطلب این است كه در همه این رویكردها قرآن بیگانه و ترك شده است

مهجوركردن قرآن یعنی روی گردانی و دوری از آن، در حالی كه مهجورگرفتن قرآن یعنی پرداختن به قرآن ولی به گونه ای كه اگر چه در ظاهر از این رویكردهای مختلف قرآنی بوی توجه و استفاده به مشام می رسد ولی حقیقت مطلب این است كه در همه این رویكردها قرآن بیگانه و ترك شده است.

در مهجور كردن قرآن، شخص به خانه قرآن قدم نمی گذارد ولی در به مهجوریت گرفتن قرآن، فرد به میهمانی صاحب خانه ای فاضل و حكیم نایل شده است ولی به جای توجه به میزبان و استفاده از محضر وی، گرفتار نقش و نگار در و دیوار خانه و گل ها و... شده است. در مهجوركردن قرآن، بیمار از آغاز به طبیب مراجعه نمی كند و به سراغ قرآن كریم نمی آید، در حالی كه به مهجوریت گرفتن قرآن، بیمار به طبیب مراجعه كرده و داروهای شفابخش وی را گرفته است ولی از آنها استفاده ای نمی كند تا به كام مرگ فرو می رود.

 

مهجوریت قرآن در تلاوت

مهجوریت قرآن در تلاوت را در دو بخش می توان بررسی نمود.

قرآن

1-تلاوت نكردن

دسترسی مردم به قرآن و سهل الوصول بودن آن جای تردید ندارد. شاید كمتر مكانی را بتوان یافت كه در آن قرآن كریم موجود نباشد، اما با این وجود اندك افرادی در برنامه زندگی خود زمانی را به تلاوت و انس با قرآن اختصاص می دهند و به رغم تأكید فراوان قرآن و توصیه پیشوایان دین درباره تلاوت، بسیاری از مردم از نعمت و تلاوت و آثار ارزشمند آن بی بهره اند.

قرآن كریم می فرماید: «فاقرء وا ما تیسر من القرءان؛ (مزمل/20) آنچه برای شما میسر است قرآن بخوانید.»

آیه شریفه همگان را به قرائت قرآن فراخوانده است زیرا؛ قرآن نور الهی است و خواندن آیات آن حتی بدون درك معانی عبادت است.

امام صادق(ع) می فرماید: قرآن عهدنامه خدا برای مردم است. شایسته است كه انسان مسلمان به آن عهدنامه نگاه كند و در هر روز پنجاه آیه بخواند.

2- رعایت نكردن آداب تلاوت

امام محمد غزالی می گوید: خداوند متعال در تورات می فرماید: ای بنده من! آیا شرم نمی كنی از این كه اگر نامه برادری به دست تو رسد در حالی كه تو در راه باشی، بایستی یا بنشینی و یكایك كلمات آن را با دقت و تأنی بخوانی در حالی كه كتابی كه من برای تو فرستاده ام تا آن را با تأمل بخوانی و دستورات آن را بكاربندی، از آن اعراض می كنی (و آن را نمی خوانی) و بكار نمی بندی و اگر بخوانی در آن تأمل و دقت نمی نمایی

برای آن كه از تلاوت قرآن بهره كافی برده شود و تلاوت قرآن، قاری را به هدف رهنمون شود باید آداب و شرایط تلاوت و حق تلاوت آن را به بهترین وجه رعایت نمود.

امام صادق(ع) می فرماید: قرآن عهدنامه خدا برای مردم است. شایسته است كه انسان مسلمان به آن عهدنامه نگاه كند و در هر روز پنجاه آیه بخواند

آداب تلاوت

امام صادق(ع) می فرماید: «قاری قرآن به سه چیز نیاز دارد: دلی خاشع، بدنی فارغ، جایی خالی، و چون دل او برای خدا خاشع گردید شیطان رجیم از او گریزان خواهد شد.»

برای تلاوت قرآن آداب فراوانی ذكر شده است كه به مهم ترین آن ها اشاره می شود.

1- تعظیم: قرآن كتاب خدا، كلام خدا و هدیه محبوب است كه برای بشر فرستاده شده است، همانگونه كه محبوب را باید محترم و بزرگ شمرد، هدیه او را نیز باید ارزشمند و عزیز دانست؛ پیامبر اكرم(ص) می فرماید: «قرآن پس از خدای متعادل از هر چیزی برتر است، هر كه قرآن را محترم و بزرگ شمرد، خدا را بزرگ شمرده، و هر كس قرآن را محترم و بزرگ نشمارد، حرمت خداوند را سبك شمرده است.» اولین شرط حضور در محضر قرآن، بزرگ شمردن، برخورد مؤدبانه و همراه با احترام است چرا كه قرآن تجلی خداوند متعال است. امیرمؤمنان علی(ع) می فرماید: فتجلی سبحانه لهم فی كتابه من غیر ان یكونوا رأوه؛ پس خدای سبحان، در كتاب خود، قرآن، بی آن كه او را ببینند خود را به ایشان آشكار گرداند.»

عظمت قرآن اقتضا می كند انسان، با تواضع و به قصد تأثیرپذیری در پیشگاه كتاب خدا حاضر شود و با وضو و حضور قلب و رو به قبله آیات آن را تلاوت نماید.

2- استعاذه: تلاوت قرآن، باید با پناه بردن از شر شیطان آغاز شود. قرآن كریم می فرماید: «فاذا قرات القرءان ان فاستعد بالله من الشیطن الرجیم» (نحل/98)

3- پاكیزگی: بهره مندی از قرآن مستلزم پاكیزگی ظاهری و باطنی شامل تطهیر دهان و زبان، استغفار از گناهان و تطهیر

قرآن

جسم و جان است چرا كه قرآن پاك و پاكیزه است و فقط پاكیزگان می توانند از آن توشه بردارند: «لایمسه الا المطهرون» (واقعه/79)

4- ترتیل: قرآن را باید شمرده همراه و توأم با تأمل تلاوت كرد: «و رتل القرءان ترتیلاً» (مزمل/4) تلاوت كننده قرآن نباید در اندیشه ختم سریع آیات و سوره ها باشد. رسول اكرم(ص) می فرماید: «همتتان این نباشد كه زودتر به آخر سوره برسید.» امام صادق(ع) می فرماید: «ترتیل آن است كه در قرائت تأمل و دقت كنی و آن را با صوت نیكو بخوانی».

5- تدبر: بدون تدبر در آیات قرآن، درك حقیقت كلام خدا دست یافتنی نیست. كتاب خدا باید با تدبیر و اندیشه قرائت شود: «كتب انزلنه الیك مبرك لیدبروا ءایته» (ص/29)؛ «افلا یتدبرون القرءان» (محمد/24)

در روایت آمده است اصحاب پیامبر اكرم(ص) ده آیه از قرآن را از پیامبر(ص) می آموختند و پس از فهمیدن آیات و عمل كردن به آن ها ده آیه دیگر را فرا می گرفتند.

6- حق تلاوت: تلاوت كننده هر آیه ای باید حق تلاوت آن را به جا آورد: «الذین ءاتینهم الكتب یتلونه حق تلاوته اولئك یؤمنون» (بقره/121)

امام صادق(ع) درباره حق تلاوت آیات می فرماید: آیات آن را با دقت بخوانند، حقایق آن را درك كنند و به احكام آن عمل نمایند، به وعده های آن امیدوار، و از وعیدهای آن ترسان باشند، از داستان های آن عبرت گیرند، به اوامرش گردن نهند و نواهی آن را بپذیرند، به خدا قسم منظور حفظ كردن آیات و خواندن حروف و تلاوت سوره ها، یادگرفتن اعشار و اخماس آن نیست.»

از آنچه گفته شد نتیجه می گیریم هر چند تلاوت به تنهایی دارای ثواب و فضیلت است ولی هدف مستقل به حساب نمی آید. هدف از تلاوت قرآن آشنایی با حق و بهره مندی از هدایت است؛ بنابراین رعایت آداب تلاوت زمینه ساز هدایت انسان و عمل به دستورات قرآن كریم می باشد.

امام صادق(ع) درباره حق تلاوت آیات می فرماید: آیات آن را با دقت بخوانند، حقایق آن را درك كنند و به احكام آن عمل نمایند، به وعده های آن امیدوار، و از وعیدهای آن ترسان باشند، از داستان های آن عبرت گیرند، به اوامرش گردن نهند و نواهی آن را بپذیرند،

مهجوریت قرآن در استماع

سخن گفتن و گوش نسپردن به آیات خدا در هنگام تلاوت قرآن از واقعیت های تلخ در میان مسلمانان می باشد. این درحالی است كه خداوند متعال از هرگونه سخن گفتن در وقت تلاوت نهی فرموده است: «واذا قری القرءان فاستمعوا له وانصتوا لعلكم ترحمون؛ (اعراف/204) هنگامی كه قرآن خوانده می شود گوش فرادهید و خاموش باشید، شاید مشمول رحمت خدا شوید.»

پیامبر گرامی اسلام(ص) می فرماید: «از شنونده قرآن شر دنیا رفع گردد، و از خواننده قرآن گرفتاری آخرت دور گردد، و كسی كه یك آیه قرآن گوش دهد برای او بهتر است از كوه «ثبیر» كه طلا باشد.»

قرآن كتابی است كه آیات آن را باید شنید و در آن اندیشه كرد و به كار بست. آنان كه ارزش سخنان خدا را می دانند در هنگام شنیدن قرآن، با گوش جان به آن گوش می سپارند. چرا كه قرآن كریم، خود ضرورت استماع و لزوم سكوت را یادآور شده و آن را شرط بهره مندی از رحمت خدا دانسته است.

چنانچه در مقام سخن گفتن باشیم و مستمع و مخاطب ما مشغول گفتگو با دیگران باشد و به سخنان ما بی اعتنایی كند و یا از ما رو برگرداند آیا آن را بی احترامی و حتی توهین تلقی نمی كنیم؟

قرآن

چه بسیار در مجالس ما مسلمانان، قرآن خوانده می شود در حالی كه مستمعین مشغول خوردن میوه و چای و... می باشند یا با یكدیگر به گفتگو می پردازند.

اگر باور داشته باشیم كه قرآن كلام خداست و خداوند در آن با ما سخن گفته است و خود را مخاطب آن قرار دهیم. هنگامی كه آیات آن به گوش ما می رسد به یقین بدون پرداختن به عملی كه منافی با گوش سپردن باشد، آن را با گوش جان خواهیم شنید.

لزوم سكوت در وقت تلاوت آیات قرآن تا بدانجا اهمیت دارد كه امیرمؤمنان علی«ع» در حال نماز با شنیدن آیات قرآن سكوت می نماید. آن حضرت مشغول نماز صبح بود ناگاه «ابن كوا» (منافق تیره دل با هدف اعتراض به علی«ع» در مورد حكمیت در جنگ صفین) در نماز این آیات را تلاوت كرد:«و لقد اوحی الیك و الی الذین من قبلك لئن اشركت لیحبطن عملك و لتكونن من الخسرین» (الزمر/65) حضرت به احترام قرآن سكوت كرد تا وی آیه را به پایان رسانید، سپس امام به ادامه نماز پرداخت، و «ابن كوا» مجدداً آیه را تكرار كرد. امام علی«ع» دوباره سكوت كرد و وی بار سوم آیه را تلاوت كرد علی «ع» مجدداً به احترام قرآن سكوت نمود. آنگاه حضرت این آیه را تلاوت فرمود:«فاصبر ان وعد الله حق و لایستخفنك الذین لایوقنون» (الروم/ 60) (اشاره به این كه مجازات دردناك الهی در انتظار منافقان و افراد بی ایمان است و در مقابل آن ها باید تحمل و حوصله به خرج داد) سرانجام امام علی«ع» سوره را تمام كرده و به ادامه نماز پرداختند.

 

مهجوریت قرآن در حفظ

همزمان با نزول آیات نورانی قرآن، اسلام باوران آغازین با سرمشق قرار دادن دستورالعمل های رسول گرامی اسلام «ص» اشتیاق فوق العاده ای نسبت به حفظ قرآن از خود نشان دادند. حافظان قرآن از سوی پیامبر اكرم«ص» همواره تشویق می شدند و در جامعه نیز از جایگاه بلندی برخوردار بودند. آنان تنها به حفظ آیات اكتفا ننموده و عمل به آیات را سرلوحه برنامه زندگی خود قرار داده بودند. بدین جهت هر یك از حافظان قرآن مبلغی توانا و اسلام شناسی برجسته به شمار می آمد. اعزام آنها به سرزمین های اسلامی از سوی پیامبر اكرم به عنوان معلم قرآن و مبلغ احكام و معارف اسلام گواه روشنی بر این مطلب می باشد.

در روایاتی كه از پیامبر اكرم «ص» نقل شده است حفظ قرآن بسیار مورد توجه واقع شده و برای آن ثواب و فضیلت فراوانی ذكر شده است. آن حضرت در روایتی فرموده اند:«عدد و درجه های بهشت، عدد آیه های قرآن است، و كسی كه همدم قرآن است چون وارد بهشت شود به او گفته می شود: بالا برو و بخوان، كه برای هر آیه ای درجه ای است، و بدین ترتیب بالاتر از درجه حافظ قرآن درجه ای نیست.»

عدد و درجه های بهشت، عدد آیه های قرآن است، و كسی كه همدم قرآن است چون وارد بهشت شود به او گفته می شود: بالا برو و بخوان، كه برای هر آیه ای درجه ای است، و بدین ترتیب بالاتر از درجه حافظ قرآن درجه ای نیست.»

كسی كه آیاتی از قرآن را در دنیا حفظ نموده و سپس فراموش كرده باشد با مشاهده چنین جایگاهی جز افسوس و حسرت چیزی عاید وی نمی شود.

در كشور ما هر چند پس از انقلاب اسلامی گام های مؤثری در جهت ترویج فرهنگ حفظ قرآن برداشت شده و روزنه

قرآن

نویدبخشی به وجود آمده است و اقبال مردم نسبت به حفظ قرآن رو به افزایش و امیدواركننده است ولی با این همه، درصد بسیار ضعیفی از هموطنان ما مفتخر به حفظ آیات الهی شده اند و هنوز سیاست گذاری نسبت به تشویق حفظ قرآن در مراكز علمی و آموزشی بویژه در آموزش و پرورش جایگاهی ندارد. به زعم برخی از مردم فقط نوابغ می توانند حافظ قرآن باشند و برخی دیگر نیز گمان می كنند دست یافتن به چنین مقام ارزشمندی تنها برای كودكان و نوجوانان میسر است و سالخوردگان و میان سالان نه فرصت پرداختن به آن را دارند و نه توانایی آن را.

دردمندانه باید گفت كه فرصت های ارزشمندی صرف حفظ مطالب و اطلاعاتی می شود كه نه دردی از دنیایمان را درمان می كند و نه مشكلی از مشكلات آخرتمان را برطرف می سازد. چه بسیارند جوانان و افرادی كه حجم وسیعی از اطلاعات مربوط به بازیكنان تیم های مختلف داخلی و خارجی فوتبال را در ذهن خود جای می دهند تعداد بازی های یك بازیكن، تعداد تیم هایی كه با آن ها قرارداد منعقد كرده، تعداد گل های زده و ... همه را به خوبی حفظ می نمایند و درباره آن ها به بحث می نشینند و ساعت ها وقت خود را صرف آن می نمایند اما از قرآن كمترین اطلاعاتی ندارد در نظر ایشان حفظ اطلاعات مربوط به بازیگران و ستاره های سینمایی و تلاش برای آشنایی با آنان به منظور الگوپذیری، بسیار مهم تر از شناخت كتاب خدا و حفظ آیات آن می باشد.

بدون شك تربیت حافظان قرآن و برنامه ریزی برای ترویج فرهنگ حفظ، امنیت، سلامت روانی، كاهش فحشا و منكرات را در كشور به ارمغان خواهد آورد. زیرا دلی كه جایگاه قرآن شود نه تنها گرد گناه نمی چرخد بلكه شعاع تأثیر آن اطرافیان را هم پوشش خواهد داد. پیامبر اكرم«ص» می فرماید:«قرآن را بخوانید و آن را حفظ كنید كه خداوند دلی را كه قرآن را حفظ كند عذاب نمی كند.»

حافظ قرآن، نه تنها خود عذاب نمی شود بلكه در پیشگاه خداوند متعال از مقامی برخوردار است كه در قیامت به وی اجازه شفاعت نیز داده می شود؛ در روایتی از رسول اكرم«ص» می خوانیم:«كسی كه قرآن را حفظ كند و حلالش را حلال و حرامش را حرام بداند، خداوند او را به بهشت می برد و شفاعت او را درباره 10 نفر از خاندانش كه آتش دوزخ به آن ها واجب گشته است می پذیرد.»

 

ابوذر سلطانی

مهجوريت قرآن

تا حالا با خود فکر کرديد که چرا قرآن اين معجزه جاويد و مايه فخر مسلمين اينقدر مهجور مانده و بنوعي بهتر بگويم که  مهجوريت اين کتاب آسماني  آنقدر عيان است برهمگان ،که جا دارد انسان  روضه اي نيز براي اين کتاب آسماني بخواند ، قرآني که تمام عزّت وارزش ما مسلمانان سرچشمه از اين کتاب الهي ميگيرد . اجازه دهيد در ابتداي بحث ، از خود قرآن کمک بگيريم و ببينيم نظر خود قرآن در اين رابطه چيست؟!

 قرآن در سورة فرقان اشاره به مهجوريت خود نموده و از زبان پيامبر (ص) مى فرمايد: «و قال الرّسول يا ربّ انّ قومى اتّخذوا هذا القرآن مهجوراٌ؛ (1)  پيامبر گفت: پروردگارا! قوم من از قرآن دورى جستند و آن را ترک گفتند».
سخن و شکايت پيامبر (ص) در عصر ما هم چنان ادامه دارد، که از گروه عظيمى از مسلمانان به پيشگاه خدا شکايت مى برد که قرآن را به دست فراموشى سپردند. قرآنى که رمز حيات است و وسيلة نجات و عامل پيروزى و حرکت و ترقى است. قرآنى که مملو از برنامه هاى زندگى مى باشد. آنان قرآن را رها ساختند و براى قوانين مدنى دست نياز به سوى ديگران دراز کردند!
اگر به وضع کشورهاى مخصوصاً آن ها که زير سلطة فرهنگى شرق و غرب زندگى مى کنند، نظر بيفکنيم، مى بينيم قرآن ميان آن ها به صورت يک کتاب تشريفاتى در آمده است و تنها ألفاظش را با صداى جالب پخش مى کنند، و جاى آن در کاشى کارى هاى مساجد به عنوان هنر معمارى است، يا براى افتتاح خانة نو و يا حفظ مسافر و شفاى بيماران و مجالس ختم و حداکثر براى تلاوت به عنوان ثواب از آن استفاده مى کنند. حتى گاه که با قرآن استدلال مى نمايند، هدفشان اثبات پيش داروى هاى خود به کمک آيات، آن هم با استفاده از روش انحرافى تفسير به رأى است.
در بعضى از کشورهاى اسلامى ، مدارس تحفيظ القرآن ديده مى شود و عدّه زيادى به حفظ قرآن مشغولند، در حالى که انديشه هاى آن ها گاهى از غرب و گاه از شرق، و قوانين و مقرراتشان از بيگانگان گرفته شده و قرآن فقط پوششى است براى خلافکارى هايشان و از عمل به احکام و فرائض آن خبرى نيست. حتّى بنابر روايتى در بحارالانوار ، خداوند، قرائت سورة حمد را در نماز امر فرمود، تا قرآن مهجور و ضايع نگردد(لئلاّ يکون القرآن مهجوراً مضيّعا). (2)
مهجور و متروک از نظر عمل به برنا مه هاى سازنده اش.
چيزهايى که در قيامت از انسان شکايت مى کند:
امام صادق(ع) مى فرمايد:« ثلاثهٌْْ يشکون الى الله عزّ و جلّ:مسجدٌ خراب لا يصلّى فيه اهله و عالم بين جهّال ، و مصحف معلّق قد وقع عليه غبار لا يقرا فيه؛ (3) سه چيز در فرداى قيامت به خداوند عزّو جلّ شکايت مى کنند:
1ـ مسجد خرابى که در آن نماز نمى خوانند.
2ـ عالمى که بين نادانان باشد که از او استفاده نکنند.
3ـ قرآنى که قرائت نمى شود و بر آن غبار گرفته شده باشد».
طبق روايتى از پيامبر گرامى اسلام (ص) ، شفاعت کنندگان پنج تا مى باشند: « الشّفاء خمسهٌْْ : القرآن والرّحم و المانهْْ و نبيّکم (ص) و أهلبيت نبيّکم ؛ (4)  قرآن، خويشان ، امانتداري، نبى اکرم و اهل بيت پيامبر».از امام صادق(ع) از اين آيه سؤال شد : «من ذالّذى يشفع عنده الاّ بأذنه». (5)  امام (ره) فرمود: « ما ائمه شفاعت کننده هستيم». (6)
در روايت ديگرى پيامبر گرامى اسلام (ص) مى فرمايد: « يشفع يوم القيامهْْ : الانبياء ثمّ العلماء ثمّ الشّهداء؛ (7) انبياى الهى ، سپس علما و سپس شهدا در فرداى قيامت شفاعت مى کنند».


---------------------------------------------------------------------------------------------------------------

پي نوشتها:
1. فرقان (25) آية 30.
2.بحارالانوار، ج 6، ص 68، چاپ بيروت.
3. بحارالانوار، ج 2، باب 10، ص 41، حديث4.
4.همان، ج 8، باب الشفاعهْْ، ص 43، حديث 39.
5.بقره (2) آيه 255.
6.بحارالانوار، ج 8، ص 41،حديث 30.
7.سنن ابن ماجه، ج 2، ص 443، به نقل از منشور جاويد، ج 8، ص 159، حديث 20.

مفهوم مهجوریت

پیامی كه در طول قرون اسلامی از آیه شریفه «وقال الرسول یرب ان قومی اتخذوا هذا القرءان مهجورا» (فرقان/30) برداشت شده است، بیان «نكوهش از مهجوركردن قرآن» است، كه به عنوان شكایت رسول خدا(ص) در روز قیامت به محضر پروردگار عرضه می گردد. در تفسیر مجمع البیان ذیل همین آیه آمده است: منظور از رسول در این آیه، محمد(ص) است كه از قوم خود شكایت می كند كه پروردگارا قوم من این قرآن را مهجور كردند! معنای «اتخذوا هذا القرءان مهجورا» این است كه قرآن را رها كرده و به دنبال شنیدن و فهمیدن آن نیستند.(1)نزدیك به همین معنا را می توان در دیگر تفاسیر و ترجمه ها مشاهده كرد: شكوه پیامبر(ص) به پیشگاه خداوند از مردم به خاطر متروك ساختن قرآن كریم بوده است.(2) نكته قابل توجه این است كه گرچه مهجوركردن قرآن امری نكوهیده و مورد سرزنش و توبیخ است، ولی آیا پیام این آیه بیان كردن نكوهش مهجور كردن قرآن است، به تعبیر دیگر آیا «اتخذوا هذا القرءان مهجورا» دقیقاً به معنای «قرآن را مهجور كردند» می باشد؟

«هجر یهجر» با مصدر «هجر» یا «هجران» در مفردات راغب چنین معنا شده است: «مفارقه الانسان غیره اما بالبدن او باللسان او بالقلب»؛ (3) یعنی «دوری كردن بدنی، زبانی یا قلبی از دیگری». بنابراین اگر خدای متعال در آیه مذكور از این فعل استفاده كرده بود معنای آن چنین می شد: قرآن را ترك كردند ولی كلمه «اتخاذ» كه به معنای اخذ (به دست آوردن و گرفتن) است، هنگامی كه با كلمه «مهجوراً» آمده است، معنای جدیدی را القا می كند، كه غیر از معنای مهجوركردن قرآن است، چرا كه استفاده از فعل «اتخذوا» (گرفتند، تحصیل كردند و...) نوعی توجه به مفعول و دست یافتن به آن را القا می كند.علاوه بر آن چه گفته شد، برخی از لغت دانان نیز «هجر» را به معنای «ترك گفتن چیزی همراه با وجود نوعی ارتباط با آن» معنا نموده اند.(4)

در آیه سی ام سوره فرقان، خداوند با استفاده از كلمه «اتخذوا» بیانگر این نكته است كه اتفاقاً قوم رسول اكرم(ص) نه تنها قرآن را وا ننهاده اند و ترك نگفته اند، بلكه آن را در اختیار گرفته و به آن دست یافته اند ولی تمام مسأله این است كه این بدست آوردن و در اختیار گرفتن قرآن به گونه ای است كه در اثر عدم درك صحیح و شناخت اصولی و استفاده شایسته و بایسته، قرآن در این میان عملاً مهجور و متروك مانده است. بنابراین معنای صحیح «اتخذوا هذا القرءان مهجورا» این است كه «قرآن را به مهجوریت گرفتند» مهجوركردن و به مهجوریت گرفتن مانند تعابیری چون مسخره كردن و به مسخره گرفتن، بازی كردن و به بازی گرفتن... تفاوت ظریفی با هم دارند. در اولی (بازی كردن، مهجوركردن، مسخره كردن) فعل، صریح و آشكار صورت می گیرد و فاعل نیز دانسته، ترس و ابایی ندارد كه فعل را صریح و بی پرده انجام دهد تا دیگران به واقعیت فعل وی پی ببرند، در حالی كه در دومی (به بازی گرفتن، به مهجوریت گرفتن، به مسخره گرفتن...) فاعل به هر علت (حتی جهل) صریحاً به انجام فعل مبادرت نمی ورزد، بلكه آن را در پرده ای از خفا و پوشش انجام می دهد، به گونه ای كه در ابتدا نمی توان به واقعیت فعل وی پی برد، بلكه شاید در ابتدا عكس آن هم به نظر برسد. مهجوركردن قرآن یعنی روی گردانی و دوری از آن، در حالی كه مهجورگرفتن قرآن یعنی پرداختن به قرآن ولی به گونه ای كه اگر چه در ظاهر از این رویكردهای مختلف قرآنی بوی توجه و استفاده به مشام می رسد ولی حقیقت مطلب این است كه در همه این رویكردها قرآن بیگانه و ترك شده است. در مهجور كردن قرآن، شخص به خانه قرآن قدم نمی گذارد ولی در به مهجوریت گرفتن قرآن، فرد به میهمانی صاحب خانه ای فاضل و حكیم نایل شده است ولی به جای توجه به میزبان و استفاده از محضر وی، گرفتار نقش و نگار در و دیوار خانه و گل ها و... شده است. در مهجوركردن قرآن، بیمار از آغاز به طبیب مراجعه نمی كند و به سراغ قرآن كریم نمی آید، در حالی كه به مهجوریت گرفتن قرآن، بیمار به طبیب مراجعه كرده و داروهای شفابخش وی را گرفته است ولی از آنها استفاده ای نمی كند تا به كام مرگ فرو می رود.(5)

مهجوریت قرآن در تلاوت:

مهجوریت قرآن در تلاوت را در دو بخش می توان بررسی نمود.

1-تلاوت نكردن
دسترسی مردم به قرآن و سهل الوصول بودن آن جای تردید ندارد. شاید كمتر مكانی را بتوان یافت كه در آن قرآن كریم موجود نباشد، اما با این وجود اندك افرادی در برنامه زندگی خود زمانی را به تلاوت و انس با قرآن اختصاص می دهند و به رغم تأكید فراوان قرآن و توصیه پیشوایان دین درباره تلاوت، بسیاری از مردم از نعمت و تلاوت و آثار ارزشمند آن بی بهره اند. قرآن كریم می فرماید: «فاقرء وا ما تیسر من القرءان؛ (مزمل/20) آنچه برای شما میسر است قرآن بخوانید.» آیه شریفه همگان را به قرائت قرآن فراخوانده است زیرا؛ قرآن نور الهی است و خواندن آیات آن حتی بدون درك معانی عبادت است. امام صادق(ع) می فرماید: قرآن عهدنامه خدا برای مردم است. شایسته است كه انسان مسلمان به آن عهدنامه نگاه كند و در هر روز پنجاه آیه بخواند.(6)

2- رعایت نكردن آداب تلاوت
امام محمد غزالی می گوید: خداوند متعال در تورات می فرماید: ای بنده من! آیا شرم نمی كنی از این كه اگر نامه برادری به دست تو رسد در حالی كه تو در راه باشی، بایستی یا بنشینی و یكایك كلمات آن را با دقت و تأنی بخوانی در حالی كه كتابی كه من برای تو فرستاده ام تا آن را با تأمل بخوانی و دستورات آن را بكاربندی، از آن اعراض می كنی (و آن را نمی خوانی) و بكار نمی بندی و اگر بخوانی در آن تأمل و دقت نمی نمایی.(7)
برای آن كه از تلاوت قرآن بهره كافی برده شود و تلاوت قرآن، قاری را به هدف رهنمون شود باید آداب و شرایط تلاوت و حق تلاوت آن را به بهترین وجه رعایت نمود.

آداب تلاوت:

امام صادق(ع) می فرماید: «قاری قرآن به سه چیز نیاز دارد: دلی خاشع، بدنی فارغ، جایی خالی، و چون دل او برای خدا خاشع گردید شیطان رجیم از او گریزان خواهد شد.»(8)
برای تلاوت قرآن آداب فراوانی ذكر شده است كه به مهم ترین آن ها اشاره می شود.
1- تعظیم: قرآن كتاب خدا، كلام خدا و هدیه محبوب است كه برای بشر فرستاده شده است، همانگونه كه محبوب را باید محترم و بزرگ شمرد، هدیه او را نیز باید ارزشمند و عزیز دانست؛ پیامبر اكرم(ص) می فرماید: «قرآن پس از خدای متعادل از هر چیزی برتر است، هر كه قرآن را محترم و بزرگ شمرد، خدا را بزرگ شمرده، و هر كس قرآن را محترم و بزرگ نشمارد، حرمت خداوند را سبك شمرده است.»(9) اولین شرط حضور در محضر قرآن، بزرگ شمردن، برخورد مؤدبانه و همراه با احترام است چرا كه قرآن تجلی خداوند متعال است. امیرمؤمنان علی(ع) می فرماید: فتجلی سبحانه لهم فی كتابه من غیر ان یكونوا رأوه؛ پس خدای سبحان، در كتاب خود، قرآن، بی آن كه او را ببینند خود را به ایشان آشكار گرداند.»(10)
عظمت قرآن اقتضا می كند انسان، با تواضع و به قصد تأثیرپذیری در پیشگاه كتاب خدا حاضر شود و با وضو و حضور قلب و رو به قبله آیات آن را تلاوت نماید.
2- استعاذه: تلاوت قرآن، باید با پناه بردن از شر شیطان آغاز شود. قرآن كریم می فرماید: «فاذا قرات القرءان ان فاستعد بالله من الشیطن الرجیم» (نحل/98)
3- پاكیزگی: بهره مندی از قرآن مستلزم پاكیزگی ظاهری و باطنی شامل تطهیر دهان و زبان، استغفار از گناهان و تطهیر جسم و جان است چرا كه قرآن پاك و پاكیزه است و فقط پاكیزگان می توانند از آن توشه بردارند: «لایمسه الا المطهرون» (واقعه/79)
4- ترتیل: قرآن را باید شمرده همراه و توأم با تأمل تلاوت كرد: «و رتل القرءان ترتیلاً» (مزمل/4) تلاوت كننده قرآن نباید در اندیشه ختم سریع آیات و سوره ها باشد. رسول اكرم(ص) می فرماید: «همتتان این نباشد كه زودتر به آخر سوره برسید.»(11) امام صادق(ع) می فرماید: «ترتیل آن است كه در قرائت تأمل و دقت كنی و آن را با صوت نیكو بخوانی».(12)
5- تدبر: بدون تدبر در آیات قرآن، درك حقیقت كلام خدا دست یافتنی نیست. كتاب خدا باید با تدبیر و اندیشه قرائت شود: «كتب انزلنه الیك مبرك لیدبروا ءایته» (ص/29)؛ «افلا یتدبرون القرءان» (محمد/24)
در روایت آمده است اصحاب پیامبر اكرم(ص) ده آیه از قرآن را از پیامبر(ص) می آموختند و پس از فهمیدن آیات و عمل كردن به آن ها ده آیه دیگر را فرا می گرفتند.(13)
6- حق تلاوت: تلاوت كننده هر آیه ای باید حق تلاوت آن را به جا آورد: «الذین ءاتینهم الكتب یتلونه حق تلاوته اولئك یؤمنون» (بقره/121)
امام صادق(ع) درباره حق تلاوت آیات می فرماید: آیات آن را با دقت بخوانند، حقایق آن را درك كنند و به احكام آن عمل نمایند، به وعده های آن امیدوار، و از وعیدهای آن ترسان باشند، از داستان های آن عبرت گیرند، به اوامرش گردن نهند و نواهی آن را بپذیرند، به خدا قسم منظور حفظ كردن آیات و خواندن حروف و تلاوت سوره ها، یادگرفتن اعشار و اخماس(14) آن نیست.»(15)از آنچه گفته شد نتیجه می گیریم هر چند تلاوت به تنهایی دارای ثواب و فضیلت است ولی هدف مستقل به حساب نمی آید. هدف از تلاوت قرآن آشنایی با حق و بهره مندی از هدایت است؛ بنابراین رعایت آداب تلاوت زمینه ساز هدایت انسان و عمل به دستورات قرآن كریم می باشد.

مهجوریت قرآن در استماع:

سخن گفتن و گوش نسپردن به آیات خدا در هنگام تلاوت قرآن از واقعیت های تلخ در میان مسلمانان می باشد. این درحالی است كه خداوند متعال از هرگونه سخن گفتن در وقت تلاوت نهی فرموده است: «واذا قری القرءان فاستمعوا له وانصتوا لعلكم ترحمون؛ (اعراف/204) هنگامی كه قرآن خوانده می شود گوش فرادهید و خاموش باشید، شاید مشمول رحمت خدا شوید.»
پیامبر گرامی اسلام(ص) می فرماید: «از شنونده قرآن شر دنیا رفع گردد، و از خواننده قرآن گرفتاری آخرت دور گردد، و كسی كه یك آیه قرآن گوش دهد برای او بهتر است از كوه «ثبیر» كه طلا باشد.»(16)
قرآن كتابی است كه آیات آن را باید شنید و در آن اندیشه كرد و به كار بست. آنان كه ارزش سخنان خدا را می دانند در هنگام شنیدن قرآن، با گوش جان به آن گوش می سپارند. چرا كه قرآن كریم، خود ضرورت استماع و لزوم سكوت را یادآور شده و آن را شرط بهره مندی از رحمت خدا دانسته است.
چنانچه در مقام سخن گفتن باشیم و مستمع و مخاطب ما مشغول گفتگو با دیگران باشد و به سخنان ما بی اعتنایی كند و یا از ما رو برگرداند آیا آن را بی احترامی و حتی توهین تلقی نمی كنیم؟
چه بسیار در مجالس ما مسلمانان، قرآن خوانده می شود در حالی كه مستمعین مشغول خوردن میوه و چای و... می باشند یا با یكدیگر به گفتگو می پردازند.
اگر باور داشته باشیم كه قرآن كلام خداست و خداوند در آن با ما سخن گفته است و خود را مخاطب آن قرار دهیم. هنگامی كه آیات آن به گوش ما می رسد به یقین بدون پرداختن به عملی كه منافی با گوش سپردن باشد، آن را با گوش جان خواهیم شنید.
لزوم سكوت در وقت تلاوت آیات قرآن تا بدانجا اهمیت دارد كه امیرمؤمنان علی«ع» در حال نماز با شنیدن آیات قرآن سكوت می نماید. آن حضرت مشغول نماز صبح بود ناگاه «ابن كوا» (منافق تیره دل با هدف اعتراض به علی«ع» در مورد حكمیت در جنگ صفین) در نماز این آیات را تلاوت كرد:«و لقد اوحی الیك و الی الذین من قبلك لئن اشركت لیحبطن عملك و لتكونن من الخسرین» (الزمر/65) حضرت به احترام قرآن سكوت كرد تا وی آیه را به پایان رسانید، سپس امام به ادامه نماز پرداخت، و «ابن كوا» مجدداً آیه را تكرار كرد. امام علی«ع» دوباره سكوت كرد و وی بار سوم آیه را تلاوت كرد علی «ع» مجدداً به احترام قرآن سكوت نمود. آنگاه حضرت این آیه را تلاوت فرمود:«فاصبر ان وعد الله حق و لایستخفنك الذین لایوقنون» (الروم/ 60) (اشاره به این كه مجازات دردناك الهی در انتظار منافقان و افراد بی ایمان است و در مقابل آن ها باید تحمل و حوصله به خرج داد) سرانجام امام علی«ع» سوره را تمام كرده و به ادامه نماز پرداختند. (17)

مهجوریت قرآن در حفظ :

همزمان با نزول آیات نورانی قرآن، اسلام باوران آغازین با سرمشق قرار دادن دستورالعمل های رسول گرامی اسلام «ص» اشتیاق فوق العاده ای نسبت به حفظ قرآن از خود نشان دادند. حافظان قرآن از سوی پیامبر اكرم«ص» همواره تشویق می شدند و در جامعه نیز از جایگاه بلندی برخوردار بودند. آنان تنها به حفظ آیات اكتفا ننموده و عمل به آیات را سرلوحه برنامه زندگی خود قرار داده بودند. بدین جهت هر یك از حافظان قرآن مبلغی توانا و اسلام شناسی برجسته به شمار می آمد. اعزام آنها به سرزمین های اسلامی از سوی پیامبر اكرم به عنوان معلم قرآن و مبلغ احكام و معارف اسلام گواه روشنی بر این مطلب می باشد.
در روایاتی كه از پیامبر اكرم «ص» نقل شده است حفظ قرآن بسیار مورد توجه واقع شده و برای آن ثواب و فضیلت فراوانی ذكر شده است. آن حضرت در روایتی فرموده اند:«عدد و درجه های بهشت، عدد آیه های قرآن است، و كسی كه همدم قرآن است چون وارد بهشت شود به او گفته می شود: بالا برو و بخوان، كه برای هر آیه ای درجه ای است، و بدین ترتیب بالاتر از درجه حافظ قرآن درجه ای نیست.» (18)
كسی كه آیاتی از قرآن را در دنیا حفظ نموده و سپس فراموش كرده باشد با مشاهده چنین جایگاهی جز افسوس و حسرت چیزی عاید وی نمی شود. در كشور ما هر چند پس از انقلاب اسلامی گام های مؤثری در جهت ترویج فرهنگ حفظ قرآن برداشت شده و روزنه نویدبخشی به وجود آمده است و اقبال مردم نسبت به حفظ قرآن رو به افزایش و امیدواركننده است ولی با این همه، درصد بسیار ضعیفی از هموطنان ما مفتخر به حفظ آیات الهی شده اند و هنوز سیاست گذاری نسبت به تشویق حفظ قرآن در مراكز علمی و آموزشی بویژه در آموزش و پرورش جایگاهی ندارد. به زعم برخی از مردم فقط نوابغ می توانند حافظ قرآن باشند و برخی دیگر نیز گمان می كنند دست یافتن به چنین مقام ارزشمندی تنها برای كودكان و نوجوانان میسر است و سالخوردگان و میان سالان نه فرصت پرداختن به آن را دارند و نه توانایی آن را. دردمندانه باید گفت كه فرصت های ارزشمندی صرف حفظ مطالب و اطلاعاتی می شود كه نه دردی از دنیایمان را درمان می كند و نه مشكلی از مشكلات آخرتمان را برطرف می سازد. چه بسیارند جوانان و افرادی كه حجم وسیعی از اطلاعات مربوط به بازیكنان تیم های مختلف داخلی و خارجی فوتبال را در ذهن خود جای می دهند تعداد بازی های یك بازیكن، تعداد تیم هایی كه با آن ها قرارداد منعقد كرده، تعداد گل های زده و ... همه را به خوبی حفظ می نمایند و درباره آن ها به بحث می نشینند و ساعت ها وقت خود را صرف آن می نمایند اما از قرآن كمترین اطلاعاتی ندارد در نظر ایشان حفظ اطلاعات مربوط به بازیگران و ستاره های سینمایی و تلاش برای آشنایی با آنان به منظور الگوپذیری، بسیار مهم تر از شناخت كتاب خدا و حفظ آیات آن می باشد.
بدون شك تربیت حافظان قرآن و برنامه ریزی برای ترویج فرهنگ حفظ، امنیت، سلامت روانی، كاهش فحشا و منكرات را در كشور به ارمغان خواهد آورد. زیرا دلی كه جایگاه قرآن شود نه تنها گرد گناه نمی چرخد بلكه شعاع تأثیر آن اطرافیان را هم پوشش خواهد داد. پیامبر اكرم«ص» می فرماید:«قرآن را بخوانید و آن را حفظ كنید كه خداوند دلی را كه قرآن را حفظ كند عذاب نمی كند.»(19)
حافظ قرآن، نه تنها خود عذاب نمی شود بلكه در پیشگاه خداوند متعال از مقامی برخوردار است كه در قیامت به وی اجازه شفاعت نیز داده می شود؛ در روایتی از رسول اكرم«ص» می خوانیم:«كسی كه قرآن را حفظ كند و حلالش را حلال و حرامش را حرام بداند، خداوند او را به بهشت می برد و شفاعت او را درباره 10 نفر از خاندانش كه آتش دوزخ به آن ها واجب گشته است می پذیرد.»(20)

مهجوریت قرآن در تدبر:
مؤمنان راستین و پرهیزكاران واقعی، تلاوت را با تدبر همراه نموده و بدین سان از سفره رنگین الهی بهره مند می شوند. حضرت علی«ع» اشتیاق آنان را چنین توصیف می فرماید:«پرهیزكاران در شب برپا ایستاده مشغول نمازند، قرآن را جزء جزء و با تفكر و اندیشه می خوانند، با قرآن جان خود را محزون و داروی درد خود را می یابند و هرگاه به آیه ای می رسند كه ترس از خدا در آن باشد، گوش دل به آن می سپارند، و گویا صدای برهم خوردن شعله های آتش، در گوششان طنین افكن است.(21)
قرآن كتاب تدبر است و اكتفا به تلاوت بدون تدبر، نمی تواند انسان را به اهداف قرآن رهنمون شود. دست یابی به گوهرهای ناب و ارزشمند اقیانوس، بدون غواصی و اندیشه ورزی ممكن نیست. اساساً قرآن كریم برای تدبر نازل شده است: «كتب انزلنه الیك مبرك لیدبروا ءایته؛(ص/29) این كتابی است پربركت كه بر تو نازل كرده ایم تا در آیات آن تدبر كنند.»
تدبر و اندیشه در آیات قرآن راه شناخت و زمینه درك مفاهیم كتاب خدا را فراهم می سازد قرآن كریم به گونه ای نازل شده است كه همگان بتوانند در آن تدبر نموده و از آن بهره مند شوند. «و لقد یسرنا القرءان للذكر فهل من مدكر؛ (قمر/ 22) ما قرآن را برای تذكر، آسان ساختیم آیا كسی هست كه متذكر شود؟!»
قرآن، كسانی را كه در آیات خدا تدبر نمی كنند مورد سرزنش قرار داده و می فرماید: «افلا یتدبرون القرءان ام علی قلوب اقفالها؛ (محمد/23) آیا آن ها در قرآن تدبر نمی كنند، یا بر دلهایشان قفل نهاده شده است؟!»
قرآن كریم برای هدایت بشر نازل شده است و برای دست یابی به گنجینه های ارزشمند آن، باید خود را مخاطب آیات خدا قرار داد و درباره آن به تفكر و اندیشه پرداخت. امام علی(ع) می فرماید: «الا لاخیر فی قرائه لاتدبر فیها؛ آگاه باشید، در قرائتی كه تدبر و اندیشه نباشد خیری نیست.»
توجه بیش از حد به الفاظ و عبارات قرآن، تلاش برای به پایان رسانیدن سوره های قرآن، عدم اهتمام به درك آموزه های قرآن در هنگام تلاوت و بی توجهی به ترویج فرهنگ تدبر در مراكز علمی و آموزشی از نمونه های آشكار مهجوریت تدبر در قرآن می باشد.

مهجوریت قرآن در تفسیر:
همان گونه كه تلاوت و تدبر و... هدف غایی به حساب نمی آیند تفسیر قرآن نیز هدف نهایی محسوب نمی شود و آن چه اهمیت دارد این است كه این مقدمات پیوند عملی ما را با قرآن برقرار سازند و ما را به ذی المقدمه كه عمل به دستورات سازنده قرآن كریم می باشد سوق دهند.
انجام هر عملی نیازمند شناخت آن عمل است و بدون شناخت، دست یابی به عمل یا ممكن نیست یا كوركورانه است. قرآن كتاب زندگی و عمل است و قبل از عمل باید آن را شناخت، تفسیر قرآن شناخت ما را نسبت به آیات الهی افزایش داده و این نقش را می تواند به خوبی ایفا نماید.
پس از نزول قرآن از صدر اسلام تاكنون مفسران گرانقدر نسبت به تفسیر قرآن اهتمام ورزیده و قرآن كریم را تفسیر نمودند كه بسیاری از كتب تفسیری از گذشتگان به دست ما رسیده است؛ اما در نگارش تفاسیر، همواره مقتضای زمان مورد توجه مفسران بوده است بنابراین ممكن است تفاسیری كه در گذشته نوشته شده است در تمامی عرصه های زندگی، پاسخگوی امروز نباشد، با توجه به این كه قرآن برای همه زمان ها نازل شده است و با درنظر گرفتن این كه جهان همواره آبستن حوادث و تحولات جدیدی است؛ نگارش تفاسیر روز آمد توسط مفسران و علمای اسلام یك ضرورت انكارناپذیر است.
از نگارش تفاسیر كه بگذریم رویكرد خواص و عوام نسبت به تفسیر قرآن در عصر حاضر، چندان رضایت بخش نبوده است.
اگر نگاهی به جامعه علمی امروز بیفكنیم خواهیم دید كه هر چند تشكیل كلاس های تفسیر در برخی از مراكز علمی و برگزاری مسابقات تفسیر در سال های اخیر، گامی هرچند كوچك در ترویج فرهنگ تفسیر قرآن به شمار می آید، ولی با این مقدار فعالیت، به یقین نمی توان از قرآن مهجوریت زدایی نمود. تا زمانی كه تفسیر قرآن در دانشگاه ها از جایگاه شایسته ای برخوردار نباشد، و تا وقتی كه تفسیر قرآن در حوزه های علمیه به عنوان درس جنبی در كنار دروس اصلی قرار گرفته است، و تا وقتی كه خطبا و سخنرانان تفسیر قرآن را سرلوحه سخنان خود قرار ندهند، تا هنگامی كه تفسیر قرآن به عنوان كتاب درسی در نظام آموزش و پرورش جایگاهی نداشته باشد، و تا روزی كه جلسات تفسیری همانند جلسات قرائت و آموزش قرآن فراگیر نشده است، نمی توان به وضع تفسیر قرآن در جامعه دلخوش بود.

تفسیر به رأی:
از ظلم های نابخشودنی كه برخی نسبت به قرآن روا داشته اند تفسیر به رأی است. بدون تردید با مطالعه چند كتاب تفسیری نمی توان مفسر شد و آیات قرآن را تفسیر كرد. حضور در محضر قرآن باید با انگیزه شناخت مقاصد و اهداف آیات صورت پذیرد و از تحمیل عقاید بر آیات پرهیز شود. چنان چه در برداشت از آیات قرآن دقت لازم اعمال نشود، گرفتار شدن به عذاب تفسیر به رأی حتمی است.
درباره تفسیر به رأی احادیث فراوانی نقل شده است كه این احادیث مردم را از تفسیر به رأی برحذر داشته است، جهت روشن شدن موضوع با رعایت اختصار به دو حدیث اشاره می نماییم:
شهید ثانی- زین الدین عاملی- در حدیثی از پیامبر(ص) نقل می كند: «من از امت بعد از خودم بیشتر بر كسی خائف هستم كه به قرآن روی آورد ولی نادرست تفسیر كند.»(22)
حدیث دیگری ترمذی از ابن عباس و او از پیامبر اكرم(ص) نقل می كند كه حضرت فرمود: «جز در مواردی كه علم دارید، از نسبت دادن سخن به من بپرهیزید؛ زیرا هر كس از روی عمد دروغی را به من نسبت دهد جایگاه خویش را در آتش فراهم آورده و هركس با نظر خود درباره قرآن سخن بگوید، جایگاه خویش را در آتش فراهم كرده است.»(23)
درباره تفسیر به رأی دو نكته قابل توجه است: «.1 این كه گروهی، آیه ای از قرآن را بر دیدگاه یا عقیده و مرام ویژه خود تطبیق دهند، تا آن عقیده را توجیه نمایند و یا به گرایش های مخصوص خود سرپوش نهند و آنها را در قالب تعابیر ویژه ای بر عامه مردم تحمیل نمایند، این افراد درواقع به منظور به نتیجه رساندن اهدافشان از قرآن پلی ساخته و هیچ گاه در فكر تفسیر قرآن نبوده اند.
2- برای دست یابی به مقصود كلام پروردگار، ابزار و شیوه هایی وجود دارد كه از جمله آن ها مراجعه به گفتار سلف (صحابه) و اطلاع یافتن بر مطالب رسیده از ایشان درباره آیات، بررسی اسباب نزول و شرایطی است كه وجود آن ها در تفسیر ضروری است. نادیده گرفتن تمامی این ها و تنها بر فهم خود تكیه كردن، مخالف شیوه همه دانشمندان است هر كس استبداد به رأی بورزد هلاك خواهد شد و هر كه نسبت دروغ به خدا دهد، از راه راست منحرف گردیده و به همین دلیل هرچند گاهی صواب گفته باشد، اشتباه كرده است؛ زیرا در انتخاب مسیر، خطا كرده و راهی جز راه راست را پیموده است.»(24)

نقش اهل بیت(ع) در تفسیر قرآن:

اهل بیت عصمت و طهارت(ع) به عنوان پاسداران دین و شریعت، پس از رسول گرامی اسلام(ص) نقش منحصر به فردی در تبیین آموزه های قرآن دارند. رسول اكرم(ص) خطاب به امیرالمؤمنین فرمود: ای علی(ع)! من و تو و دو فرزندت حسن و حسین و 9 فرزند حسین، بنیان ها و پایه های اسلام هستیم، هر كه از ما پیروی كند، رهایی یابد و هر كه از ما باز ماند، رو به سوی آتش دارد.(25)
مطابق نظر قرآن كریم، پیامبر اسلام مبین و مفسر قرآن است «وانزلنا الیك الذكر لتبین للناس ما نزل الیهم»(26) روایات معتبری كه از ائمه اطهار(ع) به ما رسیده است به اندازه روایات پیامبر دارای اعتبار است و در شناخت قرآن نیز نقش مهمی ایفا می نماید.
نظر به علم و دانش اهل بیت(ع) كه از علم الهی و وحی سرچشمه می گیرد نقش اهل بیت(ع) در تفسیر قرآن كلیدی و منحصر به فرد است. امام علی(ع) می فرماید: آیه ای از قرآن بر پیامبر نازل نشده است مگر آن كه قرائت آن را به من آموخته و بر من املا فرموده است و من آن را باخط خود نوشته ام و تأویل و تفسیر و ناسخ و منسوخ و محكم و متشابه و خاص و عام آن را به من یاد داده است.(27)
باتوجه به اهتمام ائمه اطهار(ع) در تبیین حقایق قرآن، تربیت مفسران توانا و ارزشمند و نیز مبارزه با انحراف ها، ضرورت رجوع به اهل بیت، به منظور شناخت آیات الهی آشكار می گردد امام باقر(ع) در این رابطه می فرماید: مردم باید قرآن را چنان كه كه نازل شده است بخوانند و اگر نیاز به تفسیر آن پیدا كردند به سراغ ما آیند، زیرا هدایت، تنها درآمدن به سوی ما و به وسیله ما است.(28) مراجعه نكردن به اهل بیت و بی توجهی به جایگاه آنان در تفسیر قرآن، نتایج و پیامدهای زیانباری به دنبال داشته كه پدیده هایی چون تفسیر به رأی، جعل احادیث، ورود اسرائیلیات به فرهنگ اسلامی و... نمونه هایی از این پیامدها به شمار می روند كه در مهجوریت قرآن نیز سهم به سزایی داشته اند.

روش صحیح تفسیر قرآن:
تفسیر قرآن به معنای واقعی به نحوی كه مفسر در فهم معنای آیه، اجتهاد و كوشش را در پیش گیرد، بدون این كه از دیگران در تفسیر آیه پیروی نماید و یا عقاید خود را بر آیه تحمیل نماید، در گرو تحقق زمینه ها و رعایت اموری است كه به آن ها اشاره می كنیم:
1-آگاهی از قواعد زبان عربی؛ 2-آگاهی از معانی مفردات قرآن؛ 3-تفسیر قرآن به قرآن؛ 4-مراجعه به شأن نزول ها؛ 5-مراجعه به احادیث صحیح؛ 6-توجه به هماهنگی مجموع آیات قرآن؛ 7-توجه به سیاق آیات؛ 8-آگاهی از آرای مفسران اسلامی؛ 9-پرهیز از هر نوع پیشداوری؛ 10-آگاهی از بینش فلسفی و علمی؛ 11-آگاهی از تاریخ صدراسلام؛ 12-آگاهی از قصه ها و تاریخ زندگانی پیامبران 13-آگاهی از تاریخ محیط نزول قرآن؛ 14-شناخت آیات مكی از مدنی.
موارد فوق، پایه های چهارده گانه «روش تفسیر صحیح» قرآن است كه برخی اولویت خاصی دارند، هرچند می توان برخی از آنها را در برخی دیگر ادغام كرد؛ مانند آگاهی از تاریخ اسلام و قصص پیامبران كه می توانند به گونه ای در «شأن نزول» داخل شوند؛ ولی ما برای روشن گویی، هر یك را جداگانه ذكر نمودیم.(29)
مهجوریت قرآن در عمل
تمام مراحل و مراتب ارتباط با قرآن اعم از آموزش قرائت، تدبر، انس و آشنایی با معارف الهی قرآن، مقدمه ای برای عمل كردن است. اگر قرآن در عمل و رفتار و گفتار و شخصیت انسان و جامعه تجلی نیابد و ظهور و بروز پیدا نكند، هرگز به قرآنی شدن انسان و جامعه نخواهد انجامید، عمل به قرآن است كه جان ها را منقلب و جوامع را تعالی می بخشد به قول علامه اقبال لاهوری:
نقش قرآن چون كه در عالم نشست
نقشه های پاپ و كاهن را شكست
فاش گویم آنچه در دل مضمر است
این كتابی نیست چیز دیگر است
چون كه در جان رفت، جان دیگر شود
جان چو دیگر شد، جهان دیگر شود
از این رو، اكتفا به آموزش، تعلیم و قرائت، تدبر و شناخت مفاهیم قرآنی و برگزاری جشنواره و نمایشگاه ها، فقط می تواند ظاهر و نام قرآن را از مهجوریت و غربت برهاند. در حالی كه مهجوریت و غربت اصلی، عمل نكردن و پیاده نشدن فرامین و اهداف قرآنی در عمل و رفتار مردم و متن جامعه است.(30)
مقام معظم رهبری حضرت آیت الله خامنه ای انزوای قرآن را چنین توصیف می نماید:
«از وقتی كه قدرت های مسلط بر جوامع اسلامی از ارزش های اسلامی، تهیدست و بیگانه شدند و قرآن را كه ناطق به حق و فرقان حق و باطل بود مزاحم خود یافتند، تلاش برای بیرون راندن كلام خدا از صحنه زندگی آغاز شد و به دنبال آن جدایی از این زندگی اجتماعی و تفكیك دنیا از آخرت و تقابل دین داران واقعی با دنیاطلبان قدرتمند به وجود آمد، اسلام از منصب اداره عرصه های زندگی جوامع مسلمان پایین كشیده شد و به مساجد و معابد و خانه ها و كنج دلها اختصاص یافت و جدایی خسارت بار بلند مدت دین از زندگی پدید آمد.
امروز نگاهی به صحنه زندگی مسلمانان بیفكنید، ببینید قرآن در كجاست؟ در دستگاه های حكومت؟ در نظام های اقتصادی؟ در تنظیم روابط و مناسبات مردم با یكدیگر؟ در مدرسه ها و دانشگاه ها؟ در سیاست خارجی و روابط با دولت ها؟ در تقسیم ثروت های ملی میان قشرهای مردم؟ در خلق و خوی مدیران جوامع اسلامی و همه قشرهای ملت ها كه كم یا بیش از آنان تأثیر می پذیرند؟ در رفتار فردی حكام اسلامی؟ در روابط زن و مرد؟ در خوراك و پوشاك؟ در كدام جلوه اصلی زندگی؟ در كاخ ها؟ در سپرده ها و اندوخته های بانكی؟ در معاشرت ها؟ در كجای حركت عمومی و اجتماعی انسان ها؟ از این همه میدان های زندگی، تنها مساجد و مأذنه ها و احیاناً برای ریاكاری و مردم فریبی بخش ناچیزی از رادیوها مستثناست. اما آیا قرآن برای همین است؟ سیدجمال صدسال پیش از این می گریست. می گریاند كه قرآن مخصوص هدیه دادن و زینت كردن و خواندن بر مقبره ها و نهادن بر طاقچه هاست، در این صدسال چه تغییری حاصل شده است؟ آیا وضع قرآن برای امت قرآن نگران كننده نیست،»(31)
نقل شده است شخصی در گورستان، برسر قبری نشسته بود و قرآن می خواند، جهانگردی از آن جا عبور می كرد، از مترجم خود پرسید: این مرد چه می كند؟ گفت: قرآن می خواند. پرسید: قرآن چیست؟ جواب داد: قرآن كتاب مقدس مسلمانان و كتاب قانون و دستورات است. جهانگرد تعجب كرد و پرسید:كلماتی كه او می خواند به چه معنی است؟ مترجم گفت: او می خواند: «ویل للمطففین؛ (مطففین/1) یعنی «وای بر كم فروشان» (كسانی كه وقتی از مردم چیزی می خرند زیاد می گیرند، و موقعی كه به مردم متاعی می فروشند كمتر می دهند). جهانگرد پرسید: مگر در شهر شما مرده ها در زیر خاك خرید و فروش می كنند كه می خوانید: وای به حال شما اگر كم بفروشید؟!(32)

بنیان گذار انقلاب اسلامی حضرت امام خمینی(ره) در مقدمه وصیت نامه خویش می نویسد:«ما مفتخریم و ملت عزیز سرتاپا متعهد به اسلام و قرآن مفتخر است كه پیرو مذهبی است كه می خواهد حقایق قرآنی، كه سراسر آن از وحدت بین مسلمین بلكه بشریت دم می زند، از مقبره ها و گورستان ها نجات داده و به عنوان بزرگ ترین نسخه نجات دهنده بشر از جمعی قیودی كه برپای و دست و قلب و عقل او پیچیده است و او را به سوی فنا و نیستی و بردگی و بندگی طاغوتیان می كشاند نجات دهد.»(33)
قرآن كریم هدف از نزول خود را عمل به فرامین و دستورات آن می داند و از مخاطب خویش انتظار پیروی دارد.«و هذا كتب انزلنه مبارك فاتبعوه» (انعام/155)در تلاوت آیات قرآن آیاتی چون «و من لم یحكم بما انزل الله فاولیك هم الكفرون» (مائده/44) را به آسانی می خوانیم، اما در عمل به آن سختی های بسیاری را باید به جان خرید. به همین جهت باید بین سهل و آسان بودن قرآن: «و لقد یسرنا القران للذكر فهل من مدكر» (قمر/22) و میان سخت و دشوار بودن قرآن «انا سنلقی علیك قولا ثقیلا» (مزمل/5) تفكیك شود.
برخی معتقدند «قول ثقیل» دشواری مادی نیست؛ بلكه مقصود دشواری بار مسئولیت است كه بردوش انسان می آید.(34) در سایه تحمل این سختی ها و تحمل بار مسئولیت است كه پیامبر گرامی اسلام(ص) بهشت را برای عمل كنندگان به قرآن تضمین می نماید: «الا من تعلم القرآن و علمه و عمل بما فیه فانا له سائق الی الجنه و دلیل الی الجنه »(35) آگاه باشید هركس قرآن را فراگیرد و به دیگران نیز آموزش دهد و بدان چه در آن است عمل نماید اورا به سوی بهشت هدایت و راهنمایی خواهم نمود.»

تلاوت ظاهری قرآن، بدون عمل به آن، ممكن است آثار زیانباری به دنبال داشته باشد. تلاوت قرآن با اهداف ریاكارانه و نیز خواندن قرآن همراه با شناخت پیام خدا اما بدون عمل، ممكن است زمینه انحطاط و گمراهی انسان را فراهم سازد.

مولوی در مثنوی خود به این مطلب اشاره می كند:
زان كه از قرآن بسی گمره شدند
زان رسن قومی درون چه شدند
مررسن را نیست جرمی ای عنود
چون تو را سودای سربالا نبود

امیر مؤمنان علی(ع) می فرماید:«من قرا القرآن فمات فدخل النار فهو ممن كان یتخذ آیات الله هزواً؛ كسی كه قرآن بخواند و پس از مرگ داخل آتش گردد، از كسانی بوده كه آیات خدا را استهزاء كرده است»

ابن ابی الحدید در ذیل این سخن حضرت می نویسد: شاید مقصود امام از استهزاءكننده آیات الهی كسی است كه به نزول قرآن از جانب خداوند معتقد است ولكن به واجبات آن عمل نمی كند؛ چنانكه بسیاری از مردم در روزگار ما چنین اند.(36) امید است این سخن امام علی(ع) را همواره آویزه گوشمان قرار دهیم كه در واپسین لحظه های زندگی خود فرمود: الله، الله فی القرآن، لایسبقكم بالعمل به غیركم؛ بترسید از خدا، بترسید از خدا درباره قرآن، مبادا دیگران در عمل به آن از شما پیشی گیرند!»

پی نوشت:
1- فضل بن حسن طبرسی، مجمع البیان لعلوم القرآن، ج 7، ص 263، تهران، انتشارات ناصرخسرو.
2- اكبر هاشمی رفسنجانی، تفسیر راهنما، ج 12، ص .414
3- راغب اصفهانی، المفردات فی غریب القرآن، ص 514، بیروت، دارالمعرفه .
4- حسن مصطفوی، التحقیق فی كلمات القرآن، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، تهران، چ اول، 1369، ج 11، ص .240
5- مهدی غفاری، مهجوریت قرآن، بینات، ش .30
6- اصول كافی، ج 2، ص .609
7- امام محمد غزالی، كیمیای سعادت، ج1، ص.243
8- تفسیر نورالثقلین، ج3، ص.85
9- بحارالانوار، ج92، ص.19
10- نهج البلاغه، صبحی صالح، خطبه147، ترجمه سیدجعفر شهیدی، ص.142
11- المیزان، ذیل آیه4 مزمل.
12- ابوعلی فضل ابن حسن طبرسی، تفسیر مجمع البیان، نشر فراهانی، ج اول، 1360، ذیل آیه4 مزمل.
13- بحارالانوار، ج92، ص.106
14- منظور از اعشار و اخماس تقسیماتی است كه برای قرآن صورت می گیرد مانند جزء یا حزب و...
15- ارشاد دیلمی، نقل از تفسیر نمونه، ج1، ص.431
16- بحارالانوار، ج92، ص.19
17- تفسیر نمونه، ج 7، ص .71
18- بحارالانوار، ج 92، ص .22
19- بحارالانوار، ج 92، ص .20
20- همان.
21- نهج البلاغه، ترجمه محمد دشتی، ص .403
22- بحارالانوار، ج 89، ص .112
23- جامع ترمذی، ج 5، ص .199
24-معرفت، محمد هادی، تفسیر و مفسران؛ (قم، مؤسسه فرهنگی التمهید، چ اول، 1379) ص .72
25-محمدی ری شهری، اهل بیت در قرآن، ح .244
26-نحل/ .44
27-اهل بیت در قرآن، ح .422
28-تفسیر فرات كوفی، ص 258، شماره .351
29-ر.ك: آیت الله جعفر سبحانی، روش صحیح تفسیر قرآن، مجله قسبات، سال هشتم، شماره .29
30- ر.ك: بازگشت به كتاب وحی، مجله گلستان قرآن، ش 167، ص .7
31- پیام آیت الله خامنه ای در زمان ریاست جمهوری به كنفرانس اندیشه اسلامی، بهمن ماه 64، نقل از قرآن در آینه اندیشه ها.
32- اقتباس از صالحی حاجی آبادی، نعمت الله، تأثیر قرآن در جسم و جان، ص .137
33- وصیت نامه سیاسی- الهی امام خمینی(ره)، مقدمه.
34- ر.ك: علامه فضل الله، محمد حسین، من وحی القرآن، ج 23 ذیل آیه 5مزمل، نقل از القرآن المهجور المظاهر و الاسباب، سید مالك موسوی، مجله رساله القرآن.
35- نهج البلاغه، حكمت .228
36- شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج19، ص.53

مهجوریت قرآن

مقدمه
پیامی كه در طول قرون اسلامی از آیه 30 سوره فرقان برداشت شده است، بیان «نكوهش از مهجور كردن قرآن»است،‌كه به عنوان شكایت رسول خدا ـ صلّی الله علیه و آله ـ در روز قیامت به محضر پروردگار عرضه می‌گردد. آیه «و قال الرسول یا رب انّ قومی اتّخذوا هذا القرآن مهجوراً»(فرقان، 30) موجب شده است تا بسیاری پس از بحث از ماهیت مهجوریت قرآن، عوامل آن را بازشناخته و از مهجوریت قرآن كاسته و هر چه سریعتر خود و دیگران را از دایره این قوم مهجور كننده بیرون كشیده و خویش را از ننگ آن برهانند.
در تفسیر مجمع البیان ذیل همین آیه آمده است: منظور از رسول در این آیه، محمد ـ صلّی الله علیه و آله ـ است كه از قوم خود شكایت می‌كند كه پروردگارا قوم من این قرآن را مهجور كردند! معنای «اتخذوا هذا القرآن مهجوراً»این است كه قرآن را مهجور كردند و آن را رها كردند... آن را متروك كرده و به دنبال شنیدن و فهمیدن آن نیستند.
[1]
نزدیك به همین معنا را می‌توان در دیگر تفاسیر وترجمه‌ها مشاهده كرد:‌ شكوه پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ به پیشگاه خداوند از مردم عصر خویش به خاطر متروك ومهجور ساختن قرآن كریم بوده است.
[2] نكته قابل توجه این است كه گرچه مهجور كردن قرآن امری نكوهیده و مورد سرزنش و توبیخ است، ولی آیا پیام این آیه بیان كردن نكوهش مهجور كردن قرآن است، به تعبیر دیگر آیا«اتخذوا هذا القرآن مهجوراً»دقیقاً به معنای «قرآن را مهجور كردند»می‌باشد؟
هجر یهجر با مصدر هَجر یا هجران در مفردات راغب چنین معنا شده است: «مفارفه الانسان غیره امّا بالبدن او باللسان او بالقلب»؛
[3] یعنی «دوری كردن بدنی، زبانی یا قلبی از دیگری. بنابراین اگر خدای متعال در آیه مذكور از این فعل استفاده كرده بود معنای آن چنین می‌شد: از قرآن دوری كردند، اعراض كردند، آن را ترك كردند و خلاصه قرآن را مهجور نمودند. ولی كلمه «اتّخاذ»كه به معنای اخذ (به دست آوردن و تحصیل و گرفتن) است، هنگامی كه با كلمه «مهجوراً»آمده است، معنای جدیدی را القا می‌كند، كه غیر از معنای مهجور كردن قرآن است، چرا كه استفاده از فعل «اتخذوا»(گرفتند، تحصیل كردند و...) نوعی توجه به مفعول و پرداختن و دست یافتن به آن را القا می‌كند.
علاوه بر آن چه گفته شد، برخی از لغت‌دانان نیز «هجر»را به معنای «ترك گفتن چیزی همراه با وجود نوعی ارتباط با آن»معنا نموده‌اند.
[4]
در آیه سی‌ام سوره فرقان، خداوند با استفاده از كلمه «اتخذوا»بیانگر این نكته است كه اتفاقاً قوم رسول اكرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ نه تنها قرآن را واننهاده‌اند و ترك نگفته‌اند، بلكه آن را در اختیار گرفته و به آن دست یافته‌اند ولی تمام مسأله این است كه این بدست آوردن و در اختیار گرفتن قرآن به گونه‌ای است كه در اثر عدم درك صحیح و شناخت اصولی و استفاده شایسته و بایسته، قرآن در این میان عملا مهجور و متروك مانده است. همین مسأله است كه صدای شكایت رسول اكرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ را بلند می‌سازد كه:
من از بیگانگان هرگز ننالم كه بامن هر چه كرد آن آشنا كرد
بنابراین، معنای صحیح «اتخذوا هذا القرآن مهجوراً»، این است كه «قرآن را به مهجوریت گرفتند»مهجور كردن و به مهجوریت گرفتن مانند تعابیری چون مسخره كردن و به مسخره گرفتن، بازی كردن و به بازی گرفتن...تفاوت ظریفی با هم دارند. در اولی (بازی كردن، مهجور كردن، مسخره كردن و...) فعل صریح و آشكار صورت می‌گیرد وفاعل نیز دانسته، ترس و ابایی ندارد كه فعل را صریح و بی‌پرده انجام دهد تا دیگران به واقعیت فعل وی پی ببرند، در حالی كه در دومی (به بازی گرفتن، به مهجوریت گرفتن، به مسخره گرفتن...) فاعل به هر علت (حتی جهل) صریحاً به انجام فعل مبادرت نمی‌ورزد، بلكه آن را در هاله و پرده‌ای از خفا و پوشش انجام می‌دهد، به گونه‌ای كه در ابتدا نمی‌توان به واقعیت فعل وی پی برد، بلكه شاید در ابتدا عكس آن هم به نظر برسد.
مهجور كردن قرآن یعنی ترك قرآن و اعراض و روی گردانی و دوری از آن، در حالی كه به مهجور گرفتن قرآن یعنی پرداختن به قرآن ولی به گونه‌ای كه اگر چه در ظاهر از این قرآن ورزی‌ها و رویكردهای مختلف قرآنی بوی توجه و اقبال و استفاده به مشام می‌رسد ولی حقیقت مطلب این است كه در همه این رویكردها قرآن بیگانه و ترك شده است.
در مهجور كردن قرآن شخص به خانه قرآن قدم نمی‌گذارد ولی در به مهجوریت گرفتن قرآن، فرد به میهمانی صاحب خانه‌ای فاضل و حكیم نایل شده است ولی به جای توجه به میزبان و استفاده از محضر وی، گرفتار نقش و نگار در و دیوار خانه و گلها و... شده است. در مهجور كردن قرآن، بیمار از ‎آغاز به طبیب مراجعه نمی‌كند و به سراغ قرآن كریم نمی‌آید، در حالی كه در به مهجوریت گرفتن قرآن، بیمار به طبیب مراجعه كرده و داروهای شفا بخش وی را گرفته است ولی از آنها استفاده‌ای نمی‌كند تا به كام مرگ فرو می‌رود.
[5]
اهداف قرآن از نگاه قرآن
به منظور شناخت دقیق مهجوریت قرآن باید اهداف قرآن را شناخت و آن گاه میزان توجه مسلمانان به قرآن را با هداف آن مقایسه نمود. قرآن برای نزول خود اهدافی را ذكر كرده است كه می‌توان آن را در سه مجموعه قرار داد: بخشی ناظر به بعد بینش و فكر انسان است. بخشی دیگر به گرایش‌های انسان توجه دارد و بخش سوم، رفتار انسان را مدّ نظر قرار داده است:
الف. اهداف قرآن در بعد بینش:
1. رهایی از غفلت؛
[6] 2. به یاد آوردن امور فراموش شده (یادآوری)؛[7]
3. ارائه دلایل روشن بر بینش‌های صحیح و ضروری؛
[8] 4. تبیین حق از باطل؛[9]
5. تدبر در آیات قرآن؛
[10] 6. تفكر؛[11]
7. به كارگیری عقل و فهم؛
[12] 8. آگاهی از یگانگی خدا.[13]
ب. اهداف قرآن در بعد گرایش: 1. پند دادن؛
[14] 2. انذار و تبشیر؛[15] 3. درمان بیماری‌های روحی؛[16] 4. هدایت؛[17] 5. تقوا.[18]
ج. اهداف قرآن در بعد عمل: 1. شكرگزاری؛ 2. داوری به حق در مسایل مورد اختلاف؛
[19] 3. تثبیت مؤمنان؛[20] 4. برپایی جامعه عادلانه؛[21] 5. حاكمیت قوانین خدا؛[22] 6. حاكمیت دین خدا بر سایر ادیان؛[23] 7. خروج از ظلمت‌ها به سوی نور؛[24] 8. هدایت به راه‌های امن و صراط مستقیم؛[25] 9. ورود به رحمت ویژه الهی و هدایت به ذات او.[26]
آیا ملاكها و معیارهای توجه به قرآن در جامعه اسلامی با اهداف و مقاصد قرآن همخوانی دارد؟ آیا می‌توان امور زیر را از جلوه‌های حقیقی زندگی با قرآن برشمرد؟ چاپ و نشر قرآن در تیراژ میلیونی، سوگند خوردن با قرآن، خواندن قرآن بر خاك مردگان، رد شدن از زیر قرآن، مقدمه انتقال اثاثیه منزل، زینت دادن قنداق نوزاد، گردن بند بچه‌ها،كتیبه نگاری، خوشنویسی قرآن، تفأل و استخاره با قرآن. نشریات قرآنی، سیمای قرآن، ترجمه قرآنی، تفسیر روخوانی، تجوید، تواشیح، حفظ و تدریس....
امام خمینی درباره اهداف نزول و مهجوریت قرآن می‌فرماید:
آیا اگر ما این صحیفه الهی را مثلاً جلدی پاكیزه و قیمتی نمودیم و در وقت قرائت یا استخاره بوسیدیم و به دیده نهادیم، آن را مهجور نكرده‌ایم؟ آیا اگرغالب عمر خود را صرف در تجوید وجهات لغویه و بیانیه و بدیعیه آن كردیم، این كتاب شریف را از مهجوریت بیرون آورده‌ایم؟ آیا اگر قراءات مختلفه و امثال آن را فراگرفتیم، از ننگ مهجوریت قرآن خلاصی پیدا كرده‌ایم؟ آیا اگر وجود اعجاز قرآن و فنون محسنات آن را تعلیم كردیم از شكایت رسول خدا ـ صلّی الله علیه و آله ـ مستخلص شده‌ایم؟ هیهات! ‌كه هیچ یك از این امور مورد نظر قرآن و مُنزِل عظیم الشأن آن نیست. قرآن كتاب الهی است و در آن شئون الهیه است. قرآن حبل متصل مابین خالق و مخلوق است و به وسیله تعلیمات آن باید «رابطه معنویه»و «ارتباط غیبی، بین بندگان خدا و مربی آن پیدا شود، از قرآن باید «علوم الهیه»و «معارف لدنّیه»حاصل شود...»
[27]
سخن آخر این كه قرآن به عنوان راهنما، مصلح و كتاب عمل برای سعادت و هدایت بشر فرو فرستاده شده است و تحقق آرمان‌های آن جز با تطبیق فكر و بیش و عمل میسر نخواهد بود.

عوامل و پیامدهای مهجوریت قرآن 2

فقه پژوهان ودیگر عالمان نیز،‌ همان استدلال به پاره‌ای آیات در قالب اصطلاحات لفظی فرا یافته‌های علمی را وضع خوشایند می‌پندارند و به آن خرسندند، در صورتی كه این گونه پیوندها نه تنها كافی و تمام نیست كه چه بسا برای بهره‌مندی‌های معنوی و خودسازی باطنی در پرتو دستور العمل‌های قرآن، حجاب و بازدارنده باشد.[1]
پیامدهای مهجوریت قرآن
مهجور گرفتن قرآن، نتایج زیانبار فردی و اجتماعی را در پی دارد كه به اهم آنها اشاره می‌شود:
1. ترویج منكرات
امیر مؤمنان ـ علیه السّلام ـ در خطبه 147 نهج البلاغه با اشاره به مهجوریت قرآن از آینده تأسف بار مسلمانان چنین خبر می‌دهد: «همانا پس از من روزگاری بر شما فراخواهد رسید كه چیزی پنهان‌تر از حق و آشكارتر از باطل، و فراوان‌تر از دروغ به خدا و پیامبرش نباشد و نزد مردم آن زمان كالایی زیانمندتر از قرآن نیست، اگر آن را درست بخوانند و تفسیر كنند، و متاعی پرسودتر از قرآن یافت نمی‌شود آن گاه كه آن را تحریف كنند و معانی دلخواه خود را رواج دهند. در شهرها چیزی ناشناخته‌تر از معروف و نشناخته‌تر از منكر نیست.
2. مهجوریت پیروان قرآن
حضرت علی ـ علیه السّلام ـ در فراز دیگری از همان خطبه می‌فرماید: حاملان قرآن، آن راواگذاشته و حافظان قرآن آن را فراموش می‌كنند، پس در آن روز قرآن و پیروانش در میان مردم رانده و مهجور می‌گردند.
3. بیگانه شدن جامعه با قرآن
حضرت در ادامه همان خطبه با اشاره به غربت قرآن و پیروانش فرموده است: «و هر دو غریبانه در یك راه ناشناخته سرگردانند، و پناهگاهی میان مردم ندارند، پس قرآن و پیروانش در میان مردمند، امّا گویا حضور ندارند، با مردمند ولی از آنها بریده‌اند، زیرا گمراهی و هدایت هرگز هماهنگ نشوند، گر چه كنار یكدیگر قرار گیرند.
4. اختلاف و تفرقه در میان مردم
حضرت با تأكید بر عدم پیروی مردم از قرآن فرجام آن را مهجوریت قرآن و اختلاف و تفرقه در میان مردم می‌داند: «مردم در آن روز در جدایی و تفرقه هم داستان،‌ و در اتحاد و یگانگی پراكنده‌اند، گویی آنان پیشوای قرآن بوده و قرآن پیشوای آنان نیست، پس، از قرآن جز نامی نزدشان باقی نمی‌ماند، و آنان جز خطی از قرآن نشناسند».
[2]
5. گمراهی مردم
حدیث ثقلین كه از معتبرترین احادیث به شمار می‌رود و شیعه و اهل سنّت به سندهای مختلف آن را از زبان پیامبر اكرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ نقل نموده‌اند. از این حدیث استفاده می‌شود پیوند با قرآن و اهل بیت موجب سعادت انسان در دنیا و آخرت خواهد شد. طبق این حدیث پیروی از قرآن و اهل بیت در ردیف هم قرار دارد. بنابراین ادعای پیروی از اهل بیت ـ علیهم السّلام ـ بدون تمسك به قرآن كریم چیزی جز گمراهی در پی نخواهد داشت.
همان گونه كه قبلاً اشاره شد حضرت علی ـ علیه السّلام ـ پیروی از قرآن را عین هدایت و دوری از آن را ضلالت و گمراهی می‌شمارد.
6. تسلط بیگانگان
استعمارگران و سلطه طلبان غربی، همواره با تز جدایی دین از سیاست كه همان جدایی قرآن از سیاست است، تلاش كرده‌اند با حذف قرآن از صحنه زندگی مسلمانان، زمینه تسلط خود را بر جوامع اسلامی فراهم سازند.
مرحوم امام خمینی (ره) می‌گوید: «از نخست وزیر اسبق خبیث استعمارگر انگلستان نقل شده كه تا قرآن بین مسلمین است ما نمی‌توانیم در مقاصد خود پیشرفت كنیم. هدف اصلی دولت‌های استعمارگر محو قرآن و علمای اسلام است و برای وصول به اهداف استعماری خود هر چند نغمه‌ای را به وسیله عمال خبیث خود آغاز می‌كنند».
[3]
ناپلئون بناپارت ـ امپراطور فرانسه ـ پس از تصرف برخی از كشورهای اسلامی، هنگامی كه آیاتی از قرآن را برای وی ترجمه كردند، گفت: آن چه من از این كتاب استفاده كردم این است كه اگر مسلمانان به دستورات جامع این كتاب عمل نمایند روی ذلت و خواری را نخواهند دید مگر این كه ما در میان آنها و قرآن جدایی بیفكنیم.
[4]
7. مجازات الهی
نافرمانی و اعراض از قرآن، فراموشی و غفلت از حقایق و درس‌های آموزنده آن كه همگی از مصادیق بارز مهجوریت به شمار می‌رود، انسان را چنان به بیراهه می‌كشاند كه بارهای سنگینی از انواع گناهان و انحرافات فكری و عقیدتی را بر دوش او می‌گذارد. البته ممكن است در این دنیا سنگینی این بار را درك نكند؛ ولی در روز قیامت سنگینی این گناه بزرگ را در حالی درك می‌كند كه هیچ راه فراری جز رسیدن به سزای عمل خویش ندارد. خدای متعال در سوره طه می‌فرماید: «فَإِمَّا یَأْتِیَنَّكُمْ مِنِّی هُدی فَمَنِ اتَّبَعَ هُدایَ فَلا یَضِلُّ وَ لا یَشْقی وَ مَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِكْرِی فَإِنَّ لَهُ مَعِیشَهً ضَنْكاً وَ نَحْشُرُهُ یَوْمَ الْقِیامَهِ أَعْمی قالَ رَبِّ لِمَ حَشَرْتَنِی أَعْمی وَ قَدْ كُنْتُ بَصِیراً قالَ كَذلِكَ أَتَتْكَ آیاتُنا فَنَسِیتَها وَ كَذلِكَ الْیَوْمَ تُنْسی»؛
[5] هر گاه هدایت من به سراغ شما آید، هر كس از هدایت من پیروی كند، نه گمراه می‌شود، و نه در رنج خواهد بود!‌ و هر كس از یاد من روی گردان شود، زندگی (سخت و) تنگی خواهد داشت؛ و روز قیامت، او را نابینا محشور می‌كنیم! می‌گوید: «پروردگارا! چرا نابینا محشورم كردی؟! من كه بینا بودم!»می‌فرماید: آن گونه كه آیات ما برای تو آمد، و تو آنها را فراموش كردی، امروز نیز تو فراموش خواهی شد!»
یكی از مصادیق بارز و روشن هدایت و ذكر الهی قرآن كریم است؛ همان گونه كه برخی از مفسران مراد از «ذكر»را در جمله «و من اعرض عن ذكری»قرآن دانسته‌اند؛
[6] لیكن گذشته از بیان مراد از «ذكر»و «هدایت»در آیه شریفه و گذشته از تفسیر لفظی از آیات یاد شده، از قراین و دلایل بسیار واضح و روشن دیگر در می‌یابیم كه قرآن كریم بهترین و بالاترین مصداق «هدایت»و «ذكر»است.[7]
در روایتی از پیامبر اكرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ نقل شده است كه آن حضرت فرمود: «من قرأ القرآنَ و لم یعمل به، حشرهُ الله یوم القیامه اعمی»؛
[8] هر كس قرآن بخواند ولی آن را به كار نبندد، خداوند او را روز قیامت نابینا محشور سازد.
امید است با پیروی از پیشوایان دین، به دستورات قرآن كریم عمل نماییم و زمینه ترویج فرهنگ قرآن را در جامعه فراهم سازیم تا مشمول شكایت پیامبر اكرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ از مهجور كنندگان قرآن واقع نشویم.

عوامل و پیامدهای مهجوریت قرآن 1

مقدمه
مهجوریت قرآن، دغدغه‌های فراوانی در میان قرآن پژوهان به وجود آورده است، به طوری كه بسیاری كوشیده‌اند با بررسی و تبیین ابعاد مهجوریت، قدمی در جهت مهجوریت زدایی از قرآن بردارند، قرآن مقدس‌ترین و با ارزش‌ترین كتاب در میان مسلمانان به شمار می‌رود. با وجود اهتمام به تلاوت، حفظ، تفسیر قرآن و نوشتن آن به زیباترین خط‌ها و نیز استفاده از آیات قرآن در هنر معماری و انتشار این كتاب مقدس در تیراژ میلیونی و اقدامات دیگری از این دست، آیا باز هم قرآن مهجور است؟
آن چه مسلم است مهجوریت قرآن در سوره فرقان بیان شده است و پیامبر اكرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ از امت خویش به درگاه خداوند شكوه می‌نماید. امّا آن چه در ابتدا ذكر شد مواردی از توجه ظاهری مردم به قرآن است و قبل از هر چیز باید بدانیم هدف از نزول این كتاب آسمانی چیست؟ و خدای متعال با فروفرستادن آن به دنبال كدام مقصد است؟
در این نوشتار درصدد بیان عوامل و پیامدهای مهجوریت در میان مسلمانان مورد بررسی قرار می‌گیرد و موضوع بحث شامل علل و نتایج نافرمانی، غفلت و فراموش قرآن از سوی مسلمانان می‌شود. از این رو موضع گیری‌های كافران، مشركان و مخالفان قرآن محل بحث نخواهد بود. بدیهی است بحث از راه‌های مهجوریت زدایی از قرآن نیز از مباحثی است كه پرداختن به آن ضرورت دارد ولی به جهت رعایت اختصار از طرح آن در این مقاله معذوریم و با توفیقات الهی در مجالی دیگر به آن خواهیم پرداخت.
عوامل مهجوریت
مهجوریت قرآن در میان مسلمانان دارای عوامل و زمینه‌های فراوانی است كه به اهم آنها می‌پردازیم:
1. تلاش برای جداكردن اهل بیت ـ علیهم السّلام ـ از قرآن
مطابق حدیث شریف ثقلین، قرآن و عترت پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ دو ودیعه الهی و دو گوهر گرانبهای به جای مانده از رسول خدا ـ صلّی الله علیه و آله ـ هستند كه مایه سعادت انسان‌ها و جوامع بشری به حساب می‌آیند.
«انی قد تركت فیكم الثقلین ما ان تمسكتم بهما لن تضلّوا بعدی و احدهما اكبر من الاخر: كتاب الله حبلٌ ممدود من السماء الی الارض و عترتی اهل بیتی. الّا و انهما لن یفترقا حتی یردا علیّ الحوض».
[1]
جدایی ناپذیری ثقلین، بدین معنا نیست كه امام ـ علیه السّلام ـ همواره مصحفی را به همراه خود داشته باشد؛ بلكه به معنای عدم انفكاك امامت و وحی قرآنی از یكدیگر است؛ امامان ـ علیهم السّلام ـ مبیّن و مفسّر قرآن كریم و شارح جزئیات و تفاصیل و نحوه اجرای كلیات آن هستند و قرآن نیز انسانها را به عنوان معصومین ـ علیهم السّلام ـ ارجاع و به سنت آنها بها می‌دهد.
اگر پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ در حدیث ثقلین از جدایی ناپذیری ثقلین سخن نمی‌گفت. جای توهم بود كه تمسك به هر یك، به تنهایی برای هدایت بشركافی است؛ امّا بخش پایانی حدیث برخلاف این پندار باطل، قرآن و عترت را به عنوان دو حجت مستقل كه در مدار تبیین دین كامل، ‌یعنی دین قابل اعتماد و عمل به هم بستگی دارند و هیچ كدام از دیگری مستغنی نیستند مطرح می‌كند.
قرآن و عترت برای ارائه دین كامل و صالح برای اعتقاد و عمل دو ثقل متحدند و بر اساس حدیث ثقلین، عترت منهای قرآن، «عترت منهای عترت»خواهد بود و همچنین قرآن منهای عترت به منزله «قرآن منهای قرآن»خواهد بود. پس قرآن و عترت در ارائه دین جامع، به منزله یك حجت الهی هستند.
[2]
قرآن كتابی است كه باطل در آن راه ندارد؛
[3] اهل بیت عصمت و طهارت ـ علیهم السّلام ـ نیز با توجه به بهره‌مندی از مقام عصمت، در سخن و اعمال آنها باطل راه نمی‌یابد و خدای متعال آنان را از هر نوع پلیدی پاك و پاكیزه گردانیده است.[4]
بدین جهت قرآن وعترت در حق بودن یكی هستند و میان حق و حق، جدایی معنا ندارد. بنابراین تلاش شیطان و شیطان صفتان در جدایی میان قرآن و عترت، ناكام بوده و خواهند بود. نتیجه این تلاش آن است كه خود آنها، از قرآن و عترت جدا شوند، و آن كه از حق جدا شود بی‌شك در دام باطل خواهد افتاد چرا كه هر آنچه حق نباشد، ‌باطل است.
بنابراین، آنان كه به دنبال سعادت و هدایت هستند، بی‌تردید گمشده خویش را باید در این دو جستجو كنند، آن هم نه به صورت مجزا و جدا از هم؛ زیرا قرآن بدون عترت و عترت بدون قرآن، علاوه برمهجوریت آن دو، موجب گمراهی مردم نیز خواهد شد.
2. عدم آشنایی نسبت به نقش قرآن در زندگی انسان
هر قدر انسان نسبت به عظمت و منزلت قرآن و نقش آن در زندگی خویش جاهل باشد، به همان میزان شوق وذوق او در اطاعت از آن كمتر خواهد شد؛ وقتی انسان نداند كه این كتاب چه فایده و بركاتی برای او دارد، به یقین رغبتی در توجه و پیروی از آن نشان نمی‌دهد.
متأسفانه برخی با نگرش تك بعدی به قرآن، گمان كرده‌اند، قرآن مجموعه‌ای از احكام فردی و توصیه‌های اخلاقی است كه پیروانش را به یك سری توصیه‌های اخلاقی، عبادی و فردی دعوت نموده است. غافل از آن كه قرآن در زمینه‌های گوناگون از جمله مباحث اخلاقی، سیاسی، اجتماعی، حكومتی ـ تربیتی، جامعه شناسی، فقهی، اقتصادی و... دستور العمل لازم به پیروان خود ارائه نموده است.
امام خمینی (ره) با موضع گیری شدید در برابر جریانی كه قرآن و اسلام را از احكام سیاسی ـ اجتماعی تهی می‌داند می‌فرماید:
«باید به این نادانان گفت كه: قرآن كریم و سنّت رسول الله ـ صلّی الله علیه و آله ـ آن قدر كه در حكومت و سیاست، احكام دارند، در سایر چیزها ندارند، بلكه بسیاری از احكام عبادی اسلام، عبادی سیاسی است كه غفلت از آنها این، مصیبت‌ها را به بار آورده است. پیغمبر اسلام ـ صلّی الله علیه و آله ـ تشكیل حكومت داد مثل سایر حكومت‌های جهان».
[5]
3. فرهنگ و آداب و رسوم
قرآن در بین ما حضور دارد و محبوب است؛ اگر چه مهجور است. مردم قرآن را تلاوت می‌كنند و تا اندازه‌ای به آن آشنا هستند، امّا بیشتر برای قصد ثواب و اموات خوانده می‌شود و این در فرهنگ ما رواج دارد.
خارج از وقت اذان، صدای تلاوت قرآن بشنود تصور می‌كند، كسی از دنیا رفته. در حقیقت بسیاری از موارد خواندن قرآن در نزد عموم یادآور مرگ است، چراكه وقتی مردم عزیزی از دست می‌دهند با تدارك حجله و گذاشتن نوار قرآن از طریق بلندگو، حزن و اندوه خود را ابراز می‌دارند.
قرآن كریم كتاب زندگی، قانون و عمل است در صورتی كه بیشتر برای مردگان خوانده می‌شود و از زنده ‌ها غافلیم.
امام خمینی (ره) می‌گوید: «ما مفتخریم و ملت سرتا متعهد به اسلام و قرآن، مفتخر است كه پیرو مذهبی است كه می‌خواهد حقایق قرآنی كه سراسر آن از وحدت بین مسلمین بلكه بشریت دم می‌زند، از مقبره‌ها و گورستان‌ها نجات داده و به عنوان بزرگترین نسخه نجات دهنده بشر از جمیع قیودی كه برپای ودست و قلب و عقل او پیچیده است و او را به سوی فنا و نیستی و بردگی طاغوتیان می‌كشاند، نجات دهد».
[6]
4. غفلت
از جمله اموری كه موجب مهجوریت قرآن می‌شود، غفلت است. اهمیت غفلت نسبت به اطاعت و پیروی از قرآن، كمتر از غفلت از یاد خدا نیست، زیرا قرآن كتابی است كه سرنوشت خوب و بد پیشینیان را جهت بهره‌مندی از جنبه‌های مختلف تاریخ برای هر نسل و هر عصری بیان داشته است، تا انسان از این گنجینه الهی در جهت خودسازی استفاده نماید، عوامل پیروزی و شكست، اسباب سعادت و بدبختی همه و همه در این تحفه الهی نهفته است. به طور یقین، غفلت از چنین نعمت بزرگی، وزر و وبال سنگینی را در پی خواهد داشت؛ لذا قرآن خطر آن را به همگان گوشزد كرده و می‌فرماید: و این گونه بخشی از اخبار پیشین را برای تو بازگو می‌كنیم، و ما از نزد خود، ذكر (و قرآنی) به تو دادیم!‌هر كس از آن روی گردان شود، روز قیامت بار سنگینی (از گناه و مسئولیت) بر دوش خواهد داشت! در حالی كه جاودانه در آن خواهد ماند؛ و بدباری است برای آنها در روز قیامت.
[7]
5. حجاب‌های بین انسان و قرآن
از جمله عواملی كه زمینه مهجوریت قرآن را فراهم می‌سازد حجاب‌هایی است كه انسان میان خود و قرآن ایجاد می‌نماید به گونه‌ای كه در عین ارتباط با قرآن، از درك معارف و حقایق آن، محروم می‌شود؛ بدین صورت از فیض گسترده قرآن بی‌بهره می‌ماند. به برخی از این حجابها اشاره می‌كنیم:
الف. آلودگی به گناه: در متون دینی برای گناه به جز كیفر اخروی، آثار و پیامدهای زیانبار بسیاری برشمرده شده است، از جمله آن كه گناه سبب می‌شود از فهم قرآن و استفاده از معارف معنوی وحی محروم بماند و نتواند از تلاوت آیات به حقایق آنها برسد؛ زیرا با انجام گناه، آمادگی قلب برای درك راستی‌ها و درستی‌ها از میان می‌رود.
[8]
در حقیقت گناه مانند بیماری مهلكی است كه انسان را از پا در می‌آورد و روح ایمان، اطاعت وبندگی را از او سلب می‌نماید، تا جایی كه سر از تكذیب و استهزای آیات الهی در می‌آورد.
ب. احساس بی‌نیازی
انسان اگر سلوك علمی و عملی خود را برای پیوند با قرآن، خوشایند بپندارد، این حالت حجاب و بازدارنده بزرگی است كه انسان را از فیض پر دامنه قرآن محروم می‌سازد. برای نمونه كسی كه اهل تجوید است، همان علم جزیی و ارتباط ظاهری با قرآن در نظرش بزرگ جلوه می‌كند و آن را كمال بالاترین پایه پیوند با قرآن می‌پندارد، یا قرآن پژوهانی كه به طور معمول به وجوه قرائت‌ها و آرای گوناگون لغت شناسان و نزول آیات و تاریخ قرآن می‌پردازند؛ چنان می‌انگارند كه اشتغال به همین گزاره‌ها بالاترین بستگی و پیوند با قرآن است.

چرا قرآن مهجور است؟

قرآن، کلام حق، اعجاز حضرت محمد مصطفی صلی‏الله‏علیه‏و‏آله و سرمایه معنوی مسلمانان است و همان‏گونه که امام خمینی؛ فرمود: «اگر قرآن نبود، باب معرفة اللّه‏ بسته بود الی الابد.»
ادامه نوشته