محدوده احترام به قرآن

قرآن

به جاي مقدمه

: احترام از ريشه ي"حرم"در لغت به معناي چيزي است كه هتك آن حلال و جايز نيست،[1] از اين رو احترام به معناي بزرگداشت ميباشد.[2] و اينکه مي گوئيم: "المسجدالحرام"، "بيت الله الحرام"و "الشهرالحرام"، همه به اين معناست که اين ها حدودى دارند و چيزهائى در آنها حرام شده كه در غير آن ها حرام نيست.[3] و منظور از "احترام به قرآن"از همين باب بوده که عظمت قرآن را بزرگ شمرده و نسبت به آن، مسائلي را بايد رعايت کنيم که در قبال ديگر کتاب ها مقيد به رعايت اين مسائل نيستيم.

در ضمن مراد از قرآن، تنها مجموع آن نيست؛ بلكه هر سوره و هر آيه از قرآن، در هر کجا نقل و ثبت شده باشد، جزو قرآن بوده و بايد احترام آن رعايت شود.[4]

 

احترام از ديدگاه قرآن

از نگاه قرآن برخي از امور، لايق احترام بوده و خداوند متعال اين امور را خود، مورد احترام قرار داده و مقدس شمرده است؛[5] از جمله: احترام به كعبه، مسجد الحرام، مسجد اقصي، مقام ابراهيم و احترام به خود قرآن.

احترام به قرآن در آيات مختلفي اشاره شده که به طور کلي اين آيات به دو گروه تقسيم مي­شوند: آياتي که قرآن را با عظمت و بزرگي ياد مي کنند و آياتي که از آداب بزرگداشت قرآن سخن گفته و به صراحت، ضرورت حفظ حرمت آن را بيان ميکنند.

 

1. عظمت قرآن

خداوند متعال در هر آيه اي که از خود قرآن سخن گفته، قرآن را با عظمت ياد کرده است.از جمله، آياتي که قرآن را با صفت مجيد ذکر کرده است:

«ق وَ الْقُرْءَانِ الْمَجِيدِ»[6]  «قاف، سوگند به قرآن مجيد»

از اين آيه، دو نکته به دست مي آيد: اول اينکه حروف مقطعه در آغاز سوره براي بيان عظمت و بزرگي قرآن است و دوم اينکه "مجيد" از ماده "مجد" به معنى شرافت گسترده است. از آنجا كه قرآن عظمت و شرافتى بى پايان دارد، كلمه ي "مجيد" از هر نظر سزاوار آن است؛ ظاهرش زيبا، محتوايش عظيم، دستوراتش عالى و برنامه‏هايش آموزنده و حياتبخش است.[7]

و در جاي ديگر ميفرمايد:

«بَلْ هُوَ قُرْءَانٌ مجَّيد»[8]  «(اين آيات، سحر و دروغ نيست،) بلكه قرآن با عظمت است»

صفت مجيد براى قرآن جهت بيان رفعت مقام، قدرت نفوذ و پايدارى آنست‏.[9]

منظور از مس قرآن، دست كشيدن به خطوط آن نيست؛ بلكه علم به معارف آن بوده كه جز پاكان، كسى به اين معارف عميق دست نمى يابد

2. حفظ حرمت قرآن

اين گروه از آيات، شامل آياتي ميشود که خداوند افرادي را که احترام قرآن و آيات الهي را نگه نمي­دارند، توبيخ نموده و ضرورت حفظ حرمت آن را براي مؤمنان تأکيد ميکند:

«وَ قَدْ نَزََّلَ عَلَيْكُمْ فىِ الْكِتَابِ أَنْ إِذَاسَمعْتُمْ ءَايَاتِ اللَّهِ يُكْفَرُ بهِا وَ يُسْتهَزَأُ بهِا فَلَا تَقْعُدُواْ مَعَهُمْ حَتىَ‏ يخَوضُواْ فىِ حَدِيثٍ غَيرْهِ إِنَّكُمْ إِذاً مِثْلُهُمْ...‏»[10]

«و خداوند (اين حكم را) در قرآن بر شما نازل كرده كه هر گاه بشنويد، افرادى آيات خدا را انكار و استهزا مى‏كنند، با آنها ننشينيد تا به سخن ديگرى بپردازند!. و گر نه، شما هم مثل آنان خواهيد بود...»

دلالت حرمت داشتن قرآن به اين گونه است که همرنگي با اين گونه گناهكاران، نشانه ي روح نفاق است؛ زيرا يك مسلمان واقعى هرگز نميتواند در مجلسى شركت كند كه در آن نسبت به آيات و احكام الهى توهين شود، و ايشان اعتراض ننمايد، يا لااقل عدم رضايت خود را با ترك آن مجلس آشكار نسازد؛[11] فلذا در ذيل آيه ي شريفه ميفرمايد:

«... إِنَّ اللَّهَ جامِعُ الْمُنافِقِينَ وَ الْكافِرِينَ فِي جَهَنَّمَ جَمِيعاً»

«... خداوند، منافقان و كافران را همگى در دوزخ جمع مى‏كند.»

و در آيه ي ديگري استهزاء کنندگان را جزو ستمکاران شمرده و عدم اعراض از اين ها را عمل شيطاني ناميده است:

«وَ إِذَا رَأَيْتَ الَّذِينَ يخَوضُونَ فىِ ءَايَاتِنَا فَأَعْرِضْ عَنهْمْ حَتىَ‏ يخَوضُواْ فىِ حَدِيثٍ غَيرْهِ وَ إِمَّا يُنْسِيَنَّكَ الشَّيْطانُ فَلا تَقْعُدْ بَعْدَ الذِّكْرى‏ مَعَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ»[12]

«هر گاه كسانى را ديدى كه آيات ما را استهزا مى‏كنند، از آنها روى بگردان تا به سخن ديگرى بپردازند! و اگر شيطان از ياد تو ببرد، هرگز پس از ياد آمدن با اين جمعيّت ستمگر منشين!»

خداوند در اين آيه نيز کساني که آيات قرآن را به استهزاء گرفته اند، توبيخ نموده و قداست قرآن را به صراحت متذکر شده است؛ و علاوه بر آن، افرادي که اين حرمت را نگاه نميدارند، قوم ظالم ناميده است.[13]

 

آداب احترام به قرآن

گروه سوم از اين آيات، آياتي است که احکام و آداب بخصوصي را در رابطه با احترام به قرآن بيان مي­نمايد:

«إِنَّهُ لَقُرْءَانٌ كَرِيمٌ * فىِ كِتَابٍ مَّكْنُونٍ * لَّايَمَسُّهُ إِلَّا الْمُطَهَّرُون‏»[14]

«كه آن، قرآن كريمى است، كه در كتاب محفوظى جاى دارد، و جز پاكان نمى‏توانند به آن دست زنند [دست يابند].»

قرآن

چون كلام در سياق بزرگداشت امر قرآن بوده، و آن را تجليل نموده است، از همين بيان مى‏فهميم كه منظور از مس قرآن، دست كشيدن به خطوط آن نيست؛ بلكه علم به معارف آن بوده كه جز پاكان، كسى به اين معارف عميق دست نمى يابد؛ چون قرآن در كتابى مكنون و پنهان است؛ و آيات 3-4 سوره­ي زخرف، نيز به اين مطلب اشاره دارد:[15]

«إِنَّا جَعَلْناهُ قُرْآناً عَرَبِيًّا لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ وَ إِنَّهُ فِي أُمِّ الْكِتابِ لَدَيْنا لَعَلِيٌّ حَكِيمٌ»

«كه ما آن را قرآنى فصيح و عربى قرار داديم، شايد شما (آن را) درك كنيد! و آن در «أمّ الكتاب» [لوح محفوظ] نزد ما بلند پايه و استوار است!»

پس قرآنى كه در كتاب مكنون است، به حريم قدسي آن دست كسى نمى‏رسد؛ مگر آنكه از لوث گناهان و محرّمات پاك شده و دل را از توجّه به كثرات و منيّت‏ها و از پليدى حدود و تعيّنات (مسائل روز مرّه)، خالى و پاكيزه بکند.[16]

فلذا احترامات باطنى قرآن و عمل كردن بدستورات الهي، از اهمّ آداب احترام به کلام الله ميباشد.[17]

و آيه ي ديگري که در اين رابطه ميتوان اشاره نمود، آيه اي است که در آن، سخن از آداب تلاوت قرآن و گوش دادن به آن ميباشد:

«وَ إِذَا قُرِئَ الْقُرْءَانُ فَاسْتَمِعُواْ لَهُ وَ أَنصِتُواْ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُون‏»[18]

«هنگامى كه قرآن خوانده شود، گوش فرا دهيد و خاموش باشيد، شايد مشمول رحمت خدا شويد!»

آنچه از ظاهر آيه استفاده مىشود اين است كه اين حكم، عمومى و همگانى است و مخصوص به حال معينى نيست، در مقابل روايات متعددى از معصومين -عليهم السلام- بر عدم وجوب استماع در تمام حالات نقل شده، که علماي اسلام نيز بر اين حکم اتفاق نظر دارند؛ فلذا از اجتماع اين دو حكم به دست مي آيد که حکم استماع بر تلاوت قرآن، يك حكم استحبابى است؛ يعنى شايسته و مستحبّ است که اگر كسى قرآن تلاوت كند، ديگران در هر مکان و در هر حالتي که باشند، به احترام قرآن سكوت کرده و با گوش جان پيام خدا را بشنوند و در زندگى خود از آن الهام گيرند؛ چون قرآن تنها كتاب قرائت نيست، بلكه كتاب فهم و عمل و کتاب زندگي است؛ به دليل همين اهميت ويژه، به قدرى بر حکم استحباب تاكيد شده كه در بعضى روايات از آن تعبير به واجب شده است.[19]

 

 نويسنده :  روح‌الله رضائي


پي نوشت ها:

[1]. قرشى، سيد على اكبر؛ قاموس قرآن‏، تهران‏، دار الكتب الإسلامية، 1371ش‏، چاپ ششم، ج3، ص123.

[2]. مهيار، رضا؛ فرهنگ ابجدى (عربى- فارسى‏)، بي تا، بي جا، ج‏1، ص20.

[3]. قاموس قرآن، ج3، ص123.

[4]. طيب، سيد عبد الحسين؛‏ اطيب البيان في تفسير القرآن‏، تهران‏، انتشارات اسلام‏، 1378ش‏، چاپ دوم، ج‏1، ص60.

[5]. طباطبائي (علامه)، سيد محمدحسين؛ قم‏، انتشارات اسلامي جامعه‏ي مدرسين‏، 1374ش‏، چاپ پنجم، ج‏6، ص211.

[6]. ق/1.

[7]. مكارم شيرازي، ناصر و همکاران؛ تفسير نمونه‏، تهران‏، دار الكتب الإسلامية، 1374ش‏، چاپ اول، ج‏22، ص227.

[8]. بروج/21.

[9]. طالقانى، سيد محمود؛ پرتوى از قرآن‏، تهران‏، شركت سهامى انتشار، 1362ش‏، چاپ چهارم، ج‏3، ص319.

[10]. نساء/140.

[11]. تفسير نمونه، ج‏4، ص173.

[12]. انعام/68.

[13]. قرائتي، محسن‏؛ تفسير نور، تهران، مركز فرهنگي درس هايي از قرآن‏، 1383ش، چاپ يازدهم، ج‏3، ص284.

[14]. واقعه/77- 79.

[15]. تفسيرالميزان، ج‏19، ص 237.

[16] . گنابادي، سلطان محمد؛ تفسير بيان السعادة في مقامات العباده، بيروت، موسسة الاعلمي، 1408ق، چاپ دوم، ج‏13، ص542.

[17] . تفسير اطيبالبيان، ج1، ص60.

[18]. اعراف/204.

[19]. تفسير نمونه، ج‏7، ص71.

آداب تلاوت قرآن كريم

براى بهره‌گيرى بيشتر و بهتر از تلاوت قرآن، آداب و دستورالعمل‌هايى در قرآن و روايات معصومين(ع) بيان شده است. اين آداب در نگاه كلى به دو بخش تقسيم‌مى‌شود:
الف) آداب ظاهرى كه مهم‌ترين آن‌ها عبارتند از:
مسواك زدن، وضو گرفتن، رو به قبله نشستن، رعايت وقار، خشوع در قرائت، محزون خواندن، رعايت ترتيل، خوش صدا خواندن، توجه به معناى آيات، رعايت سكوت هنگام تلاوت ديگران، به خدا پناه بردن، با نام خدا آغاز كردن تلاوت.
ب) آداب باطنى كه درباره حالت‌هاى روحى مطلوب قارى قرآن، هنگام تلاوت است. با استفاده از آيات و روايات، مهم‌ترين آن‌ها عبارت‌اند از:
1. اعتراف به مقام قرآن و علت نزول آن; 2. بزرگ‌داشت و تكريم خداوند كه صاحب قرآن است; 3. حضور قلب; 4. تدبر در معانى قرآن; 5. تفهّم و كشف ربط و هدف آيات; 6. دورى گزيدن از موانع شناخت و فهم قرآن; 7. خود را مخاطب خداوند پنداشتن; 8. تأثير پذيرى روحى از آيات; 9. ترقى بخشيدن به روح در حال قرائت; 10. بيگانه شدن از خود با عنوان انسان خطاكار و گناه‌كار; 11. كسب خشنودى در دل، هنگام قرائت.
لطفاً مهم‌ترين آدابى كه مستحب است در قرائت قرآن رعايت كنيم به‌طور مختصر و مستند بيان فرماييد.
قرائت قرآن كريم در هر حال پسنديده است. پيامبر گرامى(ص) فرمود: «بر تو باد كه در هر حال و موقعيتى كه هستى، قرآن را تلاوت نمايى.»[1] ولى براى بهره‌مند شدن از فيض الهى و استفاده بهتر از سفره گسترده و پرنعمت قرآن، حضرات معصومين(ع) به ما سفارش‌هايى نموده‌اند كه از آن‌ها به آداب تلاوت قرآن ياد مى‌كنيم. به چند مورد از آن‌ها ـ‌چنان‌كه علماى ما هم‌چون فيض كاشانى در المحجة البيضا و مولى احمد نراقى در معراج‌السعاده و ديگران يادآور شده‌اند‌ـ اشاره مى‌كنيم.[2]
الف) مسواك زدن;[3]
ب) وضو و طهارت داشتن;[4]
ج) پناه بردن به خداوند پيش از قرائت قرآن. قرآن كريم مى‌فرمايد: «وقتى قرآن مى‌خوانى، از[ شرّ] شيطان رانده شده به خداوند پناه ببر».[5]
د) قرائت از روى قرآن; پيامبر اكرم(ص) فرمود: «قرائت قرآن از روى مصحف، بهترين اعمال امّت من‌است».[6]
هـ) قرائت قرآن با صداى خوش; خاتم پيامبران(ص) فرمود: «هر چيزى زيورى دارد و زيور قرآن، صوت نيكو است.»[7]
و) قرائت قرآن همراه با خشوع; قرآن مى‌فرمايد: «آيا وقت آن نرسيده است كه دل‌هاى مؤمنان در برابر ذكر خدا و آن‌چه از حق نازل شده، خاشع گردد؟»[8]
ز) قرائت همراه با حزن و اندوه; پيامبر خدا(ص) فرمود: «به راستى قرآن همراه با حزن نازل شده است; بنابراين، هنگامى كه قرآن مى‌خوانيد گريه كنيد و اگر گريه‌نكرديد، حالت گريه به خود بگيريد».[9]
ح) تلاوت قرآن، همراه با ترتيل; قرآن مى‌فرمايد: (ورَتِّلِ القُرءانَ تَرتيلا); قرآن را با دقّت و تأنّى بخوان.[10]
ط) تدبر; يعنى قارى قرآن تنها به خواندن الفاظ، بدون توجه به معانى آن، اكتفا نكند و همراه با قرائت آن در معانى قرآن انديشه كند و از آياتش پند گيرد; چنان‌كه اميرمؤمنان على(ع) در وصف پرهيزكاران مى‌فرمايد: «آنان در شب به پا خاسته، قرآن را شمرده شمرده و با تدبّر تلاوت مى‌كنند. جان خويش را با آن محزون مى‌سازند و دواى درد خود را از آن مى‌گيرند. هرگاه به آيه‌اى برسند كه در آن تشويق باشد، با‌علاقه و اميد به آن روى مى‌آورند و روح و جانشان با شوق بسيار در آن خيره مى‌شود و آن را همواره نصب‌العين خود مى‌سازند و هرگاه به آيه‌اى برخورد كنند كه در آن بيم باشد، گوش‌هاى دل خود را براى شنيدن آن باز مى‌كنند و صداهاى ناله و برخورد زبانه‌هاى آتش در گوششان طنين‌انداز است.»[11]
آيه‌اى در مورد صحبت نكردن هنگام قرائت قرآن و گوش دادن به آن بيان كنيد.
خداوند متعال مى‌فرمايد: (وَإِذَا قُرِئَ الْقُرْءَانُ فَاسْتَمِعُواْ لَهُ وَأَنصِتُواْ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُون); و چون قرآن خوانده شود، بدان گوش فرا داريد و خاموش مانيد; اميد كه بر شما رحمت آيد.[12]
از اين آيه بر مى‌آيد كه استماع و سكوت، هنگام شنيدن آيات قرآن كار بسيار شايسته‌اى است و كسانى كه سكوت نكنند و گوش فرا ندهند، در مسير لطف و رحمت الهى قرار ندارند.

چه هنگام قرآن خواندن ثواب بيشترى دارد؟
هر وقت قرآن خوانده شود ثواب دارد، امّا در روايات به خواندن قرآن در صبح‌و‌شب بيشتر سفارش شده است.[13]
در ميان ماه‌ها، ماه مبارك رمضان، بهار قرآن معرفى شده و مستحب است در آن ماه، فراوان قرائت قرآن شود.[14]
آيا تلاوت قرآن، ساعت خاصّى دارد؟ (مثلا مى‌گويند سوره واقعه را شب بخوانيد) چند سوره را با اوقات تلاوت آن ذكر كنيد ـ مثلا براى آمرزش اموات، شفاى مريض و‌...‌ـ چه سوره‌اى براى تلاوت بهتر است؟
تلاوت قرآن، در همه حال ارزشمند است. از پيامبربزرگوار(ص) نقل شده كه فرمودند: افضل العبادة قراءة القرآن; قرائت قرآن، بهترين عبادت است.[15]
در عين حال، خواندن بعضى از سوره‌ها در بعضى از اوقات، ثواب بيشترى دارد كه به بعضى از آن‌ها اشاره مى‌كنيم.
پيامبراكرم(ص) فرمودند: «خداوند، كسى را كه سوره فجر را در ده شب نخست ماه ذى‌الحجه بخواند، مى‌بخشد و هر كس در ساير ايّام، اين سوره را بخواند، قيامت برايش نور خواهد شد».[16] هم‌چنين فرمودند: «كسى كه هر پنجشنبه سوره هل أتى را بخواند، همراه پيامبر(ص) باشد».[17]
امام صادق(ع) فرمود: «كسى كه قبل از خواب، سوره ملك را بخواند، تا صبح مدام در امان و پناه خداست و تا قيامت، در امانش خواهد بود.»[18]
سوره جمعه، در شب‌هاى جمعه، تأكيد شده است.[19]
خواندن سوره‌هاى مسبّحات (سوره‌هاى: حديد، اسراء، حشر، صف، جمعه، تغابن و اعلى) قبل از خواب، تأكيد شده است.[20]
«اگر كسى سوره مبارك يس را در قبرستان بخواند، عذاب اهل قبور كم و براى قارى آن، به تعداد مردگان پاداش داده مى‌شود».[21]
چرا بايد همه براى تلاوت قرآن، «اعوذبالله...» بگويند؟
خداوند متعال مى‌فرمايد: (فَإِذَا قَرَأْتَ الْقُرْءَانَ فَاسْتَعِذْ بِاللَّهِ مِنَ الشَّيْطَـنِ الرَّجِيم); [اى‌رسول ما]چون قرآن را تلاوت كنى، از[ شرّ وسوسه] شيطانِ[ مردود و] مطرود، به خدا پناه ببر.[22]يعنى وقتى قرآن مى‌خوانى، از خداى متعال بخواه، مادامى كه مشغول خواندن هستى، از مكر و فريب شيطانِ رجيم، پناهت دهد. پس پناه بردنى كه در اين آيه به آن امر شده است، وظيفه قلب و نفس خواننده و قارى قرآن است و مأمور شده است، مادامى كه مشغول تلاوت است، اين حقيقت (استعاذه به خدا) را در دل خود بيابد.[23]
شيطان هميشه در كمين انسان است; به خصوص وقتى كه به ذكر و نام خدامشغول است، بسيار او را وسوسه مى‌كند و به‌وسيله تهييجِ عواطفِ درونىمربوط به آن عمل، به آدمى القا مى‌كند كه عمل بسيار خوبى است و در نتيجه، انسان از عمل خود لذت‌مى‌برد و در قلب، آن را دوست مى‌دارد و آن قدر قلبش متوجه آن مى‌شود كه ديگر فرصتى پيدا نمى‌كند تا درباره عواقب و آثار سوء آن هم‌چون غرور، ريا و‌... تعقل كند.[24]
چرا بعضى از قاريان در پايان تلاوت، «صدق‌الله العلى العظيم» و برخى ديگر «صدق‌الله‌العظيم» مى‌گويند؟
«صدق‌الله‌العلى‌العظيم» عبارتى متبرك است كه در بردارنده دعا و شهادت قارى قرآن بر صدق خداوند و كلام اوست و در پايان قرائت قرآن‌كريم ادا مى‌گردد. قاريان اهل‌سنت با توجه به برخى روايات اين عبارت را به صورت «صدق‌الله‌العظيم» و قاريان شيعه به صورت «صدق‌الله‌العلى‌العظيم» مى‌گويند كه برگرفته از سخن پيامبر(ص)[25] و امامان‌معصوم(ع)[26] مى‌باشد.
شايان ذكر است كه اين تفاوت، اختلاف مهمى نيست، زيرا مقصود شيعيان از كلمه «العلىّ»، يكى از صفات خداوند است كه در آيات متعددى (مانند: بقره، آيه‌255; شورى، آيه‌4) آمده است، نه نام اميرمؤمنان(ع).
چگونه مى‌توانيم به قرآن كريم احترام بگذاريم؟
احترام به قرآن به دو صورت شكلى و محتوايى محقق مى‌شود. برخى از احترامات شكلى عبارت است از:
1. موقع خواندن قرآن حتماً با وضو باشيم و بىوضو به قرآن دست نزنيم; 2. قرآن را روى زمين رها نكنيم; 3. هنگامى كه ديگران قرآن مى‌خوانند سكوت و ادب را كاملا رعايت كنيم; 4. پاهايمان را جلوى قرآن دراز نكنيم; 5. بعد از خواندن قرآن، آن‌را در پارچه در جاى پاكيزه و مناسبى قرار دهيم و‌...‌.
برخى از احترامات محتوايى قرآن كه وظايف ما در برابر قرآن را روشن مى‌كند، چنين است:
1. يادگيرى قرآن: رسول گرامى(ص) در اين‌باره مى‌فرمايد: «بهترين شما كسى است كه قرآن را بياموزد و آن را به ديگران نيز ياد دهد».[27]
2. قرائت قرآن: پيامبر گرامى(ص) مى‌فرمايد: «خانه‌هاى خود را با تلاوت قرآن نورانى كنيد».[28]
3. عمل به قرآن  كه مهم‌ترين موارد است. پيامبراكرم(ص) فرمود: رُبّ تالِ القرآن و‌القرآنُ يَلْعَنُه; بسا كسانى كه قرآن را تلاوت مى‌كنند، در حالى كه قرآن بر آن‌ها لعن و نفرين فرستد.[29]
4. حفظ قرآن: پيامبر گرامى اسلام(ص) فرمودند: لايعذب اللّه قلباً وعى القرآن; خداوند قلبى را كه ظرف قرآن باشد، عذاب‌نمى‌كند».[30]
امام صادق(ع) فرمودند: «كسى كه حافظه‌اش ضعيف باشد و با رنج و زحمت، قرآن را حفظ كند، اجرش دوچندان باشد».[31]
منظور از «ترتيل» در آيه (ورَتِّلِ القُرءانَ تَرتيلا) چيست؟
ترتيل در اصل به معناى «تنظيم» و «ترتيب موزون» است. در اين جا به معناى خواندن آيات قرآن با تأنّى و نظم لازم، اداى صحيح حروف، تبيين كلمات، دقت و تأمّل در مفاهيم آيات و انديشه كردن در نتايج آن است.[32] قيدهاى ياد شده از احاديث به دست آمده است.[33]
در مورد واژه «ترتيل» توضيح دهيد؟
«ترتيل» از ريشه «رَتَلَ» به معناى «جمع كردن و هماهنگى و نظام‌بخشى بر طريق مستقيم» است.
در قرآن، واژه «ترتيل» در برخى آيات به خداوند منسوب است: (وَ‌رَتَّلْنَـهُ تَرْتِيلاً); و آن را به آرامى بر تو خوانديم.[34] و در برخى ديگر، خداوند به پيامبر عظيم‌الشأن و مسلمانان فرموده كه قرآن را با ترتيل تلاوت نمايند: (وَ‌رَتِّلِ الْقُرْءَانَ تَرْتِيلاً); و قرآن را با‌دقت و تأمّل بخوان.[35]
در مواردى كه «ترتيل» به خداوند نسبت داده شده باشد «ترتيل قرآن» به معناى «نظم و چينش خاص آيات، هماهنگ با تأمين نيازهاى فكرى و روحى بشر با اهداف درمان فكر و روح و ثبات بخشى به قلب مؤمنان و هدايت و ارشاد آنان به قله‌هاى كمال بشرى خواهد بود; چنان كه آيه‌32 فرقان اين معنا را به روشنى بازگو مى‌كند: «اين به علت آن است كه قلب تو را به‌وسيله آن محكم داريم و[ ازاين‌رو] آن را به‌تدريج بر تو خوانديم».
علامه طباطبائى در ذيل آيه مزبور در معناى «رتلناه ترتيلا» مى‌فرمايد: «برخى از آيات را در پى بعضى ديگر آورديم; به‌گونه‌اى كه روابط از ميان نرود و آثار آن‌ها منقطع نگردد، تا در نتيجه آن غرض و هدف تعليم تباه نشود، بلكه قرآن داراى سوره‌ها و آياتى است كه برخى از آن‌ها در پى بعضى ديگر نازل شده و مرتب و منظم شده است».[36]
از مطالب ياد شده معلوم مى‌شود كه در ترتيل منسوب به خداوند، هم نظم و ارتباط لفظى و هم نظم و ارتباط معنوى آيات مطرح است.
در آياتى كه دستور برخورد ترتيلى به قارى صادر شده است نيز، بايد هر دو نظم لفظى و معنوى لحاظ گردد. منظور از ترتيل لفظى اين است كه قارى، قرآن را درست، شمرده و شيوا بخواند. از تفسير آيه (وَ‌رَتِّلِ الْقُرْءَانَ تَرْتِيلاً)[37] و برخى از رواياتى كه در ضمن آن آمده است، اين معنا از «ترتيل» روشن مى‌شود.
در مجمع البيان آمده است: «به گفته ابن عباس، مراد از ترتيل، تبيين و آشكار و آرام‌خواندن است و از حضرت على(ع) نقل شده است: «منظور، آشكار خواندن قرآن است و پرهيز از خواندن آن همانند شعر و از پراكنده خواندن مفرط ـ مانند پراكندن ريگ‌ـ هم بايد پرهيز كرد و نبايد همت قارى، متوجه به پايان رساندن سوره باشد».[38]
علاوه بر ترتيل لفظى، قارى موظف است ترتيل معنوى هم داشته باشد; يعنى به هنگام ترتيل لفظى (درست و شيوا خواندن) حضور قلب و كمال معرفت را نيز رعايت كند. حضرت على(ع) از پيامبر اكرم(ص) نقل مى‌كند كه فرمود: «ترتيل اين است كه.... در برابر شگفتى‌هاى آيات بايستيد و با آن دل‌ها را به حركت درآوريد، در‌حالى كه فكر و خيال احدى از شما رسيدن به انتهاى سوره نباشد».[39]
به‌طور خلاصه، شيوه ترتيل براى قارى قرآن و مراحل آن عبارت است از:

الف) ترتيل در لفظ:

1. رعايت مخارج حروف;
2. آهنگ كلمات و موسيقى آن;
3. تقطيع آيات;
4. پرهيز از شتاب‌زدگى در قرائت;
5. تداوم و پيوستگى در قرائت.

ب) ترتيل در معنا:

1. توجه به معانى و نظم و چينش آيات و طرح سؤال;
2. تأنّى در آيات;
3. تدبر در آيات;
4. خود را مخاطب قرآن ديدن;
5. محزون كردن خويش;
6. كاوش در آيات براى درمان خويش.[40]
چنان‌چه قرائت قرآن به دليل عدم آگاهى از قواعد آن، به صورت صحيح صورت نگيرد، اشكالى دارد يا نه؟ آيا اگر قرآن را در حد آگاهى خود بخوانيم صحيح است يا واجب است قرائت صحيح را فرا گيريم؟
خداى متعال مى‌فرمايد: (... وَ رَتّلِ القرْءانَ تَرْتيِلا); و قرآن را به ترتيل بخوان.[41] اگر كسى نمى‌تواند صحيح بخواند، مى‌تواند از ديگران كمك بگيرد و يا از نوارهاى قرائت قرآن استفاده كند; البته رعايت قواعد تجويدى و خواندن به صورت حرفه‌اى و تحقيق و ترتيل در اصطلاح قاريان، ضرورى و واجب نيست، ولى شايسته است انسان قرآن را هر چه بتواند درست و زيبا قرائت كند.[42]
من قرآن را آهسته و به صورت ساده قرائت مى‌كنم و نمى‌توانم با صوت يا ترتيل بخوانم. در اين مورد توضيح بفرماييد.
چنان‌كه در پاسخ پرسش قبل ذكر شد، قرائت قرآن به‌گونه «ترتيل» (در معناى اصطلاحى قاريان قرآن) واجب نيست; گر چه مستحب مؤكّد است، امّا صحيح خواندن قرآن در نماز واجب است و در غير نماز بايد تا حد امكان سعى شود قرائت صحيح باشد. بهتر است قرآن را با صوت زيبا قرائت كنيم. قرائت به شيوه ترتيل ـ‌چنان‌كه بين قاريان قرآن مرسوم است‌ـ داراى مزايايى است; از جمله:
1. نه بدان سرعت است كه نتوان قواعد تجويدى را رعايت كرد و نه بدان كندى است كه آيات كمترى قرائت شود.
2. فرصت كافى براى تدبر در معانى براى كسانى كه آشنايى اجمالى با زبان عربى دارند، به دست مى‌دهد. بنابراين سعى در فراگيرى اين شيوه قرائت، شما را از مزاياى ياد شده بهره‌مند مى‌سازد.
هنگامى‌كه قرآن تلاوت مى‌كنيم، آيا سريع و بيشتر بخوانيم بهتر است يا آهسته و با‌توجه به معانى؟
قرآن بايد با ترتيل خوانده شود.
روشن است چنين قرآن خواندنى مى‌تواند به سرعت به انسان رشد و نموّ معنوى و تقوا و پرهيزكارى بخشد، بنابراين آن‌چه در خواندن آيات قرآن كريم به آن تكيه‌شده، «قرائت» قرآن به تنهايى نيست، بلكه «ترتيل» آن است.
در روايات امامان معصوم(ع) براى توضيح معناى «ترتيل» تعابير مختلفى شده كه بعضى از آن‌ها عبارتند از:
1. اميرمؤمنان على(ع) مى‌فرمايد: «ترتيل يعنى آن را به‌طور روشن بيان كن; نه مانند اشعار، سريع و پشت‌سر هم بخوان و نه مانند دانه‌هاى شن آن را پراكنده ساز، ليكن چنان بخوان كه دل‌هاى سنگين را با آن بكوبى و بيدار كنى. هرگز هدف شما اين نباشد كه حتماً به آخر سوره برسيد [مهم آن است كه محتواى آيات را درك كنيد]».[43]
2. در روايتى از امام صادق(ع) آمده است:
« قرآن را سريع و تند نبايد خواند، بلكه بايد با ترتيل خوانده شود. هرگاه از آيه‌اى مى‌گذرى كه در آن سخنى از دوزخ است مى‌ايستى و از آتش دوزخ به خدا پناه‌مى‌برى».[44]
آيا قرآن خواندن در حال راه رفتن اشكال دارد؟
قرآن «ذكر الله» است و چنان كه امام صادق(ع) فرموده‌اند: «ذكر خداوند در هر حالى خوب است.»[45]
قرائت قرآن در حال حركت يا ايستاده چنان‌چه موجب بى‌احترامى به آن نشود، اشكال ندارد. در روايات تنها از قرآن خواندن در برخى مكان‌ها و حالت‌ها نهى شده كه به بعضى از آن موارد اشاره مى‌كنيم:
1. در ركوع نماز; 2. در سجده نماز; 3. در دستشويى (مكان آلوده); 4. در حمام; 5.‌در حالت جنابت; 6. زن در حال نفاس; 7. زن در حال حيض.[46]
از جمله آداب تلاوت قرآن، نشستن هم‌چون نمازگزار به صورت دو زانو و با ادب و رو به قبله و‌... مى‌باشد،[47] كه بهتر است رعايت گردد.
در هر روز انسان بايد چند آيه قرآن بخواند؟
هر مقدار بتواند بخواند، خوب است. به چند روايت از امامان معصوم(ع) در اين باره اشاره مى‌كنيم:
1. محمد بن عبدالله مى‌گويد: «به امام صادق(ع) گفتم: من قرآن را در يك شب بخوانم؟ فرمود: من خوش ندارم كه در كمتر از يك ماه آن را بخوانى.»[48]
2. على بن حمزه مى‌گويد: «از امام صادق(ع) پرسيدم: در ماه رمضان همه قرآن را در يك شب بخوانم؟ فرمود: نه. گفتم: در دو شب؟ فرمود: نه. گفتم: در سه شب؟ فرمود: آرى. و با دست خود اشاره كرد [يعنى بخوان]».[49]
3. حسن بن خالد مى‌گويد: «به امام صادق(ع) گفتم: در چند روز قرآن را بخوانم؟ فرمود: آن را پنج بخش بخوان [روزى شش جزء] يا هفت بخش بخوان [در هفت‌روز] امّا نزد من قرآنى است كه چهارده جزوه دارد[ يعنى در چهارده روز ختم‌مى‌شود]».[50]
4. امام صادق(ع) مى‌فرمايد: «قرآن، عهد و پيمان خداوند با بندگانش است، پس براى شخص مسلمان شايسته است كه با دقت در عهد و پيمان او[ خدا] نظر كند و هر‌روز پنجاه آيه از آن را بخواند.»[51]
با توجه به اين روايات، هر چه بيشتر قرآن بخوانيم بهتر است و دست كم شايسته است هر مسلمان روزى پنجاه آيه از قرآن بخواند.
در بعضى از مجالس قرآنى وقتى كه سوره‌هاى يس و طه خوانده مى‌شود، حضار در مجلس صلوات مى‌فرستند. آيا اين دو كلمه (يس و طه) از اسماى مقدس پيامبراسلام(ص) است يا خير؟
در حديثى از امام صادق(ع) آمده: «طه، از اسامى رسول گرامى اسلام(ص) است و‌معناى آن يا طالب الحق، الهادى اليه مى‌باشد»; يعنى اى كسى كه طالب حقى و به‌سوى آن هدايت كننداى. از حديث بر مى‌آيد كه «طه» مركب از دو حرف رمزى است: «طا» اشاره به «طالب الحق» و «ها» اشاره به «هادى اليه» دارد. اين كلمه به تدريج به صورت اسم خاص، براى پيامبر(ص) در آمده است، تا آن‌جا كه آل پيامبر(ص) را نيز «آل‌طه» مى‌گويند و از حضرت مهدى(عج) در دعاى ندبه «يابن طه» تعبير شده است.[52] در مورد «يس» رواياتى وارد شده كه «يس» نام ديگر پيامبر اسلام، حضرت محمد(ص) است.[53]
مردم برخى از مناطق، وقتى قرآن را در ماه مبارك رمضان ختم مى‌كنند، مقيدند كه ختم بايد تا شب بيست و هفتم ماه مبارك تمام شود و بعد از ختم نيز مقيدند كه دعايى خوانده شود و اين ختم به قول خودشان، تحويل ميت شده و به روحش فرستاده مى‌شود و اگر چنين دعايى خوانده نشود، ثواب ختم به ميت نمى‌رسد. آيا در اين مورد روايت و حديثى داريم؟
زمان ختم قرآن در 27 روز، مربوط به آداب و رسوم مردم است و زير بناى روايى براى آن مشاهده نشد. اگر دعايى كه پس از ختم خوانده مى‌شود از اهل‌بيت(ع) روايت شده باشد، خواندن آن مستحب است، ولى به رسيدن ثواب آن به ميت ربطى ندارد و در اين‌باره تنها نيّت قارى قرآن كافى است.
در سوره مباركه توبه، آيا اگر كسى خواست قرآن بخواند و ابتداى قرائتش، آيات‌3 به بعد باشد، مى‌تواند «بسم‌الله‌الرحمن‌الرحيم» بگويد يا خير؟ و توضيح دهيد كه «بسم‌الله‌...» نگفتن در سوره توبه به سبب آيه‌اول است يا اين‌كه در همه آيات بايد رعايت شود؟
بسمله (بسم‌الله‌الرحمن‌الرحيم) در ابتداى سوره‌ها مطابق نظر تمامى علماى اماميه، خود يك آيه و جزء سوره محسوب مى‌شود و بايد در آغاز هر سوره خوانده شود; به‌جز سوره توبه كه بسمله ندارد. در ميان سوره‌ها، نيز خواندن بسمله براى تيمن و تبرك مستحب است، به ويژه، هنگامى كه آيه با نام پروردگار (به صورت ظاهر يا ضمير) آغاز گردد و يا آيه در شرح نعمات الهى، اوصاف مؤمنان و‌... باشد. اين مطلب از آيه اول سوره علق نيز قابل استفاده است.[54]
ترك بسمله در آغاز سوره برائت به جهت آيه اول آن است كه با بيزارى خدا از مشركان آغاز گشته و مناسبتى با رحمت الهى ندارد.[55]
بنابراين هر گاه قرائت قرآن را از ابتداى سوره توبه يا از آيه‌هاى ميانى آن آغازيديم، گفتن بسمله به قصد تيمن و تبرك و شروع قرائت با بسمله، مستحب است.
طريقه ختم سوره يس، واقعه و الرحمن چگونه است؟
در مورد ختم سوره‌ها روش‌هايى نقل شده كه دليل آن برخى رواياتِ ضعيف است و در مورد برخى ديگر روايات صحيحى را نيافتيم، ليكن جهت اطلاع كسانى كه قصد ختم اين سوره‌ها را با روش مخصوصشان دارند، برخى از اين روش‌ها را نقل‌مى‌كنيم:
1. از جمله روش‌هاى ختم سوره يس عبارت است از اين‌كه سوره را پس از صد‌بار ذكر صلوات بخوانيد و در سه قسمت سوره، حاجات را به خاطر آوريد: يكى بعد از «امام مبين»; ديگرى بعد از «فى فلك يسبحون»; سوم بعد از «سلامٌ قولاً من ربٍّ رحيم» كه رسيديد آن را سى و چهار يا چهارده يا هفت مرتبه بخوانيد و پس از اتمام سوره، اين دعا را بخوانيد: سبحان المفرج عن كل محزون، سبحان المخلّص عن كل مشحون، سبحان المنفّس عن كل مديون، سبحان العاصم عن كل مكنون، سبحان من جعل خزائنه بين الكاف و النون، سبحان من اذا اراد شيئا أن يقول له كن فيكون، سبحان الذى بيده ملكوت كل شئ و اليه ترجعون بعد بگوييد: اللهم افتح لى ابواب رحمتك و ابواب خزائنك بحق سورة يس و تفضلك و كرمك يا ارحم الراحمين سپس صد بار بگوييد: يا‌مفرج الهم و حاجاتتان را بخواهيد.
2. از جمله روش‌هاى ختم سوره واقعه عبارت است از اين‌كه ابتدا بايد از شب شنبه خواندن سوره را آغاز و هر شب سه مرتبه بخوانيد و تا مدت پنج هفته ادامه دهيد. قبل از آغاز سوره، هر شب اين دعا را نيز بخوانيد: اللهم ارزقنا رزقاً واسعاً حلالاً طيّباً من غير كدٍّ و اسْتجب دعوتى من غير ردّ و اعوذ بك من فضيحتى الفقر و الدين و ادفع عنّى هذين بحقّ الامامين السبطين الحسن و الحسين برحمتك يا ارحم الراحمين.
3. در مورد ختم سوره الرحمن روش خاصى نيافتيم كه به صورت مستقل نقل شده باشد; ليكن به دو نكته مى‌توان اشاره كرد: يكى اين‌كه نقل كرده‌اند به جهت استجابت دعا هفت سوره را در ايام هفته هر كدام را روزى چهارده مرتبه بدون كم و زياد بخوانيد: شنبه سوره «فتح»، يكشنبه سوره «يس»، دوشنبه «واقعه»، سه‌شنبه «الرحمن»، چهارشنبه «جنّ»، پنجشنبه «ملك» و جمعه «سجده»; دوم اين‌كه: هنگام ختم سوره الرحمن، وقتى به آيات (فباىّ آلاء ربّكما تكذّبان) رسيديد، به دنبال آن بگوييد: لا بِشَىْء مِنْ آلائِكَ رَبِّ اُكَذِّبْ.[56]
چه كنيم كه با حضور قلب و تمركز حواس قرائت قرآن كنيم؟
1. سعى كنيد معناى آيات (حداقل به مقدار ترجمه) را ياد بگيريد و موقع خواندن، به مفاهيم آيات توجّه داشته باشيد و در آن‌ها بينديشيد. خداوند در آيه 29 سوره «ص» مى‌فرمايد: «اين كتابى مبارك است كه آن را به سوى تو نازل كرده‌ايم تا درباره آيات آن بينديشند و خردمندان پند گيرند.» 2. سعى كنيد قرآن را موقعى بخوانيد كه آرامش فكرى داشته باشيد; مانند: اول صبح و آخر شب (قبل از خواب).
3. سعى كنيد با صدا (جَهر) قرآن بخوانيد[57] زيرا كه پيامبر و امامان معصوم(ع) اين‌گونه قرآن مى‌خواندند و نه تنها روحشان مجذوب تلاوت خودشان مى‌شد كه رهگذران را نيز مجذوب مى‌كرد. از آيه شريفه قرآن نيز اين نكته استفاده مى‌شود: (وَإِذَا قُرِئَ الْقُرْءَانُ فَاسْتَمِعُواْ لَهُ وَأَنصِتُواْ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ); هر گاه قرآن خوانده شود ساكت شويد و به قرائت آن گوش فرا دهيد; اميد است مورد رحمت الهى قرار گيريد.[58]
مقصود از «آداب باطنى تلاوت» چيست؟
علماى اسلام با توجه به آيات و احاديثى كه كيفيت قرائت قرآن (قبل، حين و پس از قرائت) را بيان مى‌دارد براى قرائت قرآن آدابى ذكر نموده‌اند كه رعايت آن‌ها موجب استفاده بيشتر و بهتر از قرائت قرآن مى‌گردد. آنان در يك تقسيم‌بندى كلى، آداب تلاوت قرآن را به دو بخش تقسيم نموده‌اند:
الف) آدابى كه مربوط به رفتار ظاهرى قارى قرآن است كه از آن به «آداب ظاهرى تلاوت» تعبير نموده‌اند.
ب) آدابى كه مربوط به حالات روحى قارى قرآن است كه از آن به «آداب باطنى تلاوت» ياد كرده‌اند. بهترين كتاب‌هايى كه در اين زمينه بحث نموده، عبارت است از: احياء علوم الدين، ابوحامد غزالى; المحجة البيضاء، فيض كاشانى; معراج السعادة، احمد نراقى.
به‌طور خلاصه آداب باطنى تلاوت قرآن را بيان مى‌كنيم:
1. دريافت گفتار; دانستن مقام و منزلت قرآن نزد پروردگار و دانستن سبب فرو‌فرستادن آن به سوى مردم و لطف الهى در تبديل حقايق والا و بلند مرتبه به زبان قابل فهم عموم براى هدايت مردم.
2. بزرگداشت خداوند و حفظ حرمت او كه با بشر سخن گفته است.
3. حضور قلب و فراموش كردن دل‌مشغولى‌ها و خودبينى.
4. تدبر در معانى قرآن كه مرتبه‌اى فراتر از حضور قلب است. در اين مرتبه بايد در‌پى كشف معانى و مفاهيم نهفته در آيات و دريافتن مقصود خداوند بود.
5. تفهّم كه فراتر از تدبّر در اصل معنا، كشف معانى نهفته در آيات و ربط آيات و اهداف آن‌ها را شامل مى‌شود.
6. تخلّى و دورى گزيدن از موانع فهم; از جمله موانع فهم حقايق نهفته در قرآن: انحصار در لفّاظى، جمود در برداشت‌هاى خود، تقليد كوركورانه از ديدگاه‌هاى ديگران، ارتكاب گناه و اصرار بر آن، تفسير به رأى و‌...‌.
7. تخصيص; خود را مخاطب خداوند دانستن.
8. تأثّر; تأثيرپذيرى بر حسب تفاوت اوصاف آيات قرآن، مانند: حزن و ترس و اميد و شادمانى و تحرّك و‌...‌.
9. ترقّى; روح و انديشه خود را به‌گونه‌اى رشد دهد كه گويى قرآن را مستقيماً از منبع وحى مى‌شنود!
10. تبرّى بيگانه شدن با خود ـ با عنوان انسان گنه‌كار و خطاكار ـ و قرار دادن خود در صف نيكان و پيامبران و صدّيقان و شهيدان راه حق و رفتار مناسب آنان را در برابر خداوند از خود بروز دادن.
11. با حزن و خشوع قلب، قرآن خواندن.[59]



[1]‌. وسائل الشيعه، ج‌4، ص‌839.
[2]‌. ر.ك: وسائل‌الشيعه، ج‌4، ص‌823‌ـ‌895 و بحارالانوار، ج‌89 و 92.
[3]‌. بحارالانوار، ج‌89، ص‌213.
[4]‌. همان، ص‌210.
[5]‌. نحل، آيه‌98.
[6]‌. بحارالانوار، ج‌89، ص‌202.
[7]‌. الكافى، ج‌2، ص‌615.
[8]‌. حديد، آيه‌16.
[9]‌. جامع‌الأخبار، ص‌49 و بحارالأنوار، ج‌92، ص‌210 و 216.
[10]‌. مزمل، آيه‌4.
[11]‌. نهج‌البلاغه، خطبه 193 (همام) ص‌224.
[12]‌. اعراف، آيه‌204.
[13]‌. وسائل‌الشيعه، ج‌4، ص‌849‌ـ‌850.
[14]‌. همان، ج‌؟، ص‌؟.
[15]‌. مجمع البيان، ج‌1، ص‌84.
[16]‌. الكافى، ج‌4، ص‌825 و ثواب قرائت سوره‌هاى قرآن، ص‌131.
[17]‌. همان، ص‌112.
[18]‌. همان، ص‌104.
[19]‌. همان، ص‌98.
[20]‌. همان، ص‌91.
[21]‌. همان، ص‌62.
[22]‌. نحل، آيه 98.
[23]‌. الميزان، ج‌12، ص‌344.
[24]‌. الميزان، ج‌9، ص‌97.
[25]‌. بحارالانوار، ج‌57، ص‌243.
[26]‌. همان، ج‌95، ص‌400.
[27]‌. همان، ج‌89، ص‌186.
[28]‌. الكافى، ج‌2، ص‌574.
[29]‌. جامع‌الأخبار، ص‌56.
[30]‌. بحارالأنوار، ج‌89، ص‌178.
[31]‌. همان، ص‌187.
[32]‌. تفسير نمونه، ج‌25، ص‌167.
[33]‌. وسائل الشيعه، ج‌4، ص‌856.
[34]‌. فرقان، آيه‌32.
[35]‌. مزمل، آيه‌4.
[36]‌. الميزان، ج‌15، ص‌211.
[37]‌. مزمل، آيه‌4.
[38]‌. مجمع البيان، ج‌10، ص‌162.
[39]‌. بحارالانوار، ج‌92، ص‌215.
[40]‌. ر.ك: پژوهشى پيرامون تدبر در قرآن، ص‌378‌ـ‌396.
[41]‌. مزمل، آيه‌4.
[42]‌. در اين زمينه مى‌توانيد از كتاب‌هايى كه در علم تجويد نگاشته شده، كمك بگيريد; كتبى مانند: حلية‌القرآن، تجويد و روشهاى تلاوت، آشنايى با علم قرائت و‌...‌.
[43]‌. مجمع‌البيان، ج‌10، ص‌378 و الكافى، ج‌2، ص‌614.
[44]‌. نورالثقلين، ج‌5، ص‌447 و تفسير نمونه، ج‌25، ص‌165‌ـ‌172.
[45]‌. وسائل الشيعه، ج‌1، ص‌310.
[46]‌. بحارالانوار، ج‌89، ص‌130.
[47]‌. يوسف على بديرى، حق القرآن الكريم على الناس، ص‌62.
[48]‌. الكافى، ج‌2، ص‌616.
[49]‌. همان.
[50]‌. همان، ص‌437‌ـ‌439.
[51]‌. وسائل الشيعه، ج‌4، ص‌846.
[52]‌. تفسير نمونه، ج‌13، ص‌157.
[53]‌. نورالثقلين، ج‌4، ص‌374‌ـ‌375.
[54]‌. موسوى بلده، حلية القرآن، ص‌142.
[55]‌. تفسير نمونه، ج‌7، ص‌373‌ـ‌374.
[56]‌. الكافى، ج‌3، ص‌429; ثواب الاعمال، ص‌116 و بحارالانوار، ج‌89، ص‌306.
[57]‌. زركشى مى‌گويد: «حديث صحيح از پيامبر رسيده كه مستحب است قرآن با صدا [جهر] خوانده شود.» (البرهان، ج‌1، ص‌463).
[58]‌. اعراف، آيه‌204.
[59]‌. معراج السعاده، ص‌688‌ـ‌692 و المحجة البيضاء، ج‌2، ص‌234‌ـ‌249.

دعا بعد از خواندن مقدارى از قرآن

دعا بعد از خواندن مقدارى از قرآن

-------------------------------------------------------------

دعا بعد از خواندن مقدارى از قرآن

بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ

اللَّهُمَّ إِنِّي قَدْ قَرَأْتُ مَا قَضَيْتَ مِنْ كِتَابِكَ الَّذِي أَنْزَلْتَهُ عَلَى نَبِيِّكَ الصَّادِقِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ فَلَكَ الْحَمْدُ رَبَّنَا. اللَّهُمَّ اجْعَلْنِي مِمَّنْ يُحِلُّ حَلاَلَهُ وَ يُحَرِّمُ حَرَامَهُ وَ يُؤْمِنُ بِمُحْكَمِهِ وَ مُتَشَابِهِهِ وَ اجْعَلْهُ لِي أُنْساً فِي قَبْرِي وَ أُنْساً فِي حَشْرِي وَ اجْعَلْنِي مِمَّنْ تُرْقِيهِ (تُرَقِّيهِ) بِكُلِّ آيَةٍ قَرَأَهَا دَرَجَةً فِي أَعْلَى عِلِّيِّينَ آمِينَ رَبَّ الْعَالَمِينَ

بار خدايا بدرستى كه من آنچه را كه تقدير فرموده بودى از كتابت خواندم آن كتابى كه فرو فرستادى بر پيغمبر راستگويت كه درود خداى بر او و آلش باد پس سپاس تو راست پروردگار ما. خدايا مرا از آنان كه حلالش را حلال و حرامش را حرام دانند قرار ده و هم از آنان كه ايمان به محكم و متشابه آن دارند بگردان و قرار ده آن را انيس قبرم و مونس در محشرم و مرا از آنان كه به هر آيه‌اى كه بخوانند بالا روند درجه‌اى در اعلا عليين قرار ده آمين اى پروردگار جهانيان.

آداب قرآن

آداب قرآن

-------------------------------------------------------------

آداب قرآن

1 - انسان مشرك آن را دست نزند.

 

2 - با قرآن به سرزمين دشمن سفر نكند.

 

3 - زمانى كه جنب و يا بدون وضو هست قرآن را لمس نكند.

در حديثى از امام رضا (ع) آمده است: (ولا تمس القرآن إذا كنت جنباً أو على غير وضوء، ومس الأوراق).

اگر جنب يا بى وضو بودى به قرآن دست نزن، [اما] به ورق آن دست بزن.

 

4 - زن حايض آن را لمس نكند.

 

5 - حروف قرآن جز با وضو دست خورده نشود.

 

6 - كسى كه حروف قرآن را لمس مى‌كند بدور از گناه و لغزش باشد.

 

7 - به برگه‌هاى قرآن احترام گذارده شود.

دعا بعد از ختم قرآن

دعا بعد از ختم قرآن

-------------------------------------------------------------

دعا بعد از ختم قرآن

1 - دعاى امام سجاد به وقت ختم قرآن (دعاى چهل و دوم صحيفه سجاديه):

بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ

اللَّهُمَّ إِنَّكَ أَعَنْتَنِي عَلَى خَتْمِ كِتَابِكَ الَّذِي أَنْزَلْتَهُ نُوراً، وَجَعَلْتَهُ مُهَيْمِناً عَلَى كُلِّ كِتَابٍ أَنَزَلْتَهُ، وَفَضَّلْتَهُ عَلَى كُلِّ حَدِيثٍ قَصَصْتَهُ، وَفُرْقَاناً فَرَقْتَ بِهِ بَيْنَ حَلالِكَ وَحَرَامِكَ، وَقُرْآناً أَعْرَبْتَ بِهِ عَنْ شَرَائِعِ أَحْكَامِكَ، وَكِتَاباً فَصَّلْتَهُ لِعِبَادِكَ تَفْصِيلاً، وَوَحْياً أَنْزَلْتَهُ عَلَى نَبِيِّكَ مُحَمَّدٍ صَلَوَاتُكَ عَلَيْهِ وَآلِهِ تَنْزِيلاً، وَجَعَلْتَهُ نُوراً نَهْتَدِي مِنْ ظُلَمِ الضَّلالَةِ وَالْجَهَالَةِ بِاتِّبَاعِهِ، وَشِفَاءً لِمَنْ أَنْصَتَ بِفَهْمِ التَّصْدِيقِ إِلَى اسْتِمَاعِهِ، وَمِيزَانَ قِسْطٍ لا يَحِيفُ عَنِ الْحَقِّ لِسَانُهُ، وَنُورَ هُدًى لا يَطْفَأُ عَنِ الشَّاهِدِينَ بُرْهَانُهُ، وَعَلَمَ نَجَاةٍ لا يَضِلُّ مَنْ أَمَّ قَصْدَ سُنَّتِهِ، وَلا تَنَالُ أَيْدِي الْهَلَكَاتِ مَنْ تَعَلَّقَ بِعُرْوَةِ عِصْمَتِهِ، اللَّهُمَّ فَإِذْ أَفَدْتَنَا الْمَعُونَةَ عَلَى تِلاوَتِهِ، وَسَهَّلْتَ جَوَاسِيَ أَلْسِنَتِنَا بِحُسْنِ عِبَارَتِهِ، فَاجْعَلْنَا مِمَّنْ يَرْعَاهُ حَقَّ رِعَايَتِهِ، وَيَدِينُ لَكَ بِاعْتِقَاد

ِ التَّسْلِيمِ لِمُحْكَمِ آيَاتِهِ، وَيَفْزَعُ إِلَى الإِقْرَارِ بَمُتَشَابِهِهِ وَمُوضِحَاتِ بَيِّنَاتِهِ. اللَّهُمَّ إِنَّكَ أَنْزَلْتَهُ عَلَى نَبِيِّكَ مُحَمَّدٍ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ مُجْمَلاً، وَأَلْهَمْتَهُ عِلْمَ عَجَائِبِهِ مُكَمَّلاً، وَوَرَّثْتَنَا عِلْمَهُ مُفَسَّراً، وَفَضَّلْتَنَا عَلَى مَنْ جَهِلَ عِلْمَهُ، وَقَوَّيْتَنَا عَلَيْهِ لِتَرْفَعَنَا فَوْقَ مَنْ لَمْ يُطِقْ حَمْلَهُ، اللَّهُمَّ فَكَمَا جَعَلْتَ قُلُوبَنَا لَهُ حَمَلَةً، وَعَرَّفْتَنَا بِرَحْمَتِكَ شَرَفَهُ وَفَضْلَهُ، فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ الْخَطِيبِ بِهِ، وَعَلَى آلِهِ الْخُزَّانِ لَهُ، وَاجْعَلْنَا مِمَّنْ يَعْتَرِفُ بِأَنَّهُ مِنْ عِنْدِكَ، حَتَّى لا يُعَارِضَنَا الشَّكُّ فِي تَصْدِيقِهِ، وَلا يَخْتَلِجَنَا الزَّيْغُ عَنْ قَصْدِ طَرِيقِهِ، اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَآلِهِ، وَاجْعَلْنَا مِمَّنْ يَعْتَصِمُ بِحَبْلِهِ، وَيَأْوِي مِنَ الْمُتَشَابِهَاتِ إِلَى حِرْزِ مَعْقِلِهِ، وَيَسْكُنُ فِي ظِلِّ جَنَاحِهِ، وَيَهْتَدِي بِضَوْءِ صَبَاحِهِ، وَيَقْتَدِي بِتَبَلُّجِ إِسْفَارِهِ، وَيَسْتَصْبِحُ بِمِصْبَاحِهِ، وَلا يَلْ

تَمِسُ الْهُدَى فِي غَيْرِهِ. اللَّهُمَّ وَكَمَا نَصَبْتَ بِهِ مُحَمَّداً عَلَماً لِلدَّلالَةِ عَلَيْكَ، وَأَنْهَجْتَ بِآلِهِ سُبُلَ الرِّضَا إِلَيْكَ، فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَآلِهِ، وَاجْعَلِ الْقُرْآنَ وَسِيلَةً لَنَا إِلَى أَشْرَفِ مَنَازِلِ الْكَرَامَةِ، وَسُلَّماً نَعْرُجُ فِيهِ إِلَى مَحَلِّ السَّلامَةِ، وَسَبَباً نُجْزَى بِهِ النَّجَاةَ فِي عَرْصَةِ الْقِيَامَةِ، وَذَرِيعَةً نَقْدُمُ بِهَا عَلَى نَعِيمِ دَارِ الْمُقَامَةِ، اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَآلِهِ، وَاحْطُطْ بِالْقُرْآنِ عَنَّا ثِقْلَ الأَوْزَارِ، وَهَبْ لَنَا حُسْنَ شَمَائِلِ الأَبْرَارِ، وَاقْفُ بِنَا آثَارَ الَّذِينَ قَامُوا لَكَ بِهِ آنَاءَ اللَّيْلِ وَأَطْرَافَ النَّهَارِ، حَتَّى تُطَهِّرَنَا مِنْ كُلِّ دَنَسٍ بِتَطْهِيرِهِ، وَتَقْفُوَ بِنَا آثَارَ الَّذِينَ اسْتَضَاؤُوا بِنُورِهِ، وَلَمْ يُلْهِهِمُ الأَمَلُ عَنِ الْعَمَلِ، فَيَقْطَعَهُمْ بِخُدَعِ غُرُورِهِ. اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَآلِهِ، وَاجْعَلِ الْقُرْآنَ لَنَا فِي ظُلَمِ اللَّيَالِي مُؤنِساً، وَمِنْ نَزَغَاتِ الشَّيْطَانِ وَخَطَرَاتِ الْوَسَاوِسِ حَارِساً، وَلأَقْ

دَامِنَا عَنْ نَقْلِهَا إِلَى الْمَعَاصِي حَابِساً، وَلأَلْسِنَتِنَا عَنِ الْخَوْضِ فِي الْبَاطِلِ مِنْ غَيْرِ مَا آفَةٍ مُخْرِساً، وَلِجَوَارِحِنَا عَنِ اقْتِرَافِ الآثَامِ زَاجِراً، وَلِمَا طَوَتِ الْغَفْلَةُ عَنَّا مِنْ تَصَفُّحِ الاعْتِبَارِ نَاشِراً، حَتَّى تُوصِلَ إِلَى قُلُوبِنَا فَهْمَ عَجَائِبِهِ، وَزَوَاجِرَ أَمْثَالِهِ، الَّتِي ضَعُفَتِ الْجِبَالُ الرَّوَاسِي عَلَى صَلابَتِهَا عَنِ احْتِمَالِهِ. اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَآلِهِ، وَأَدِمْ بِالْقُرْآنِ صَلاحَ ظَاهِرِنَا، وَاحْجُبْ بِهِ خَطَرَاتِ الْوَسَاوِسِ عَنْ صِحَّةِ ضَمَائِرِنَا، وَاغْسِلْ بِهِ دَرَنَ قُلُوبِنَا وَعَلائِقَ أَوْزَارِنَا، وَاجْمَعْ بِهِ مُنْتَشَرَ أُمُورِنَا، وَارْوِ بِهِ فِي مَوْقِفِ الْعَرْضِ عَلَيْكَ ظَمَأَ هَوَاجِرِنَا، وَاكْسُنَا بِهِ حُلَلَ الأَمَانِ يَوْم الْفَزَعِ الأَكْبَرِ فِي نُشُورِنَا. اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَآلِهِ، وَاجْبُرْ بِالْقُرْآنِ خَلَّتَنَا مِنْ عَدَمِ الإِمْلاقِ، وَسُقْ إِلَيْنَا بِهِ رَغَدَ الْعَيْشِ وَخِصْبَ سَعَةِ الأَرْزَاقِ، وَجَنِّبْنَا بِهِ الضَّرَائِبَ الْمَذْمُومَةَ، وَمَدَانِيَ ا

لأَخْلاقِ، وَاعْصِمْنَا بِهِ مِنْ هُوَّةِ الْكُفْرِ وَدَوَاعِي النِّفَاقِ، حَتَّى يَكُونَ لَنَا فِي الْقِيَامَةِ إِلَى رِضْوَانِكَ وَجِنَانِكَ قَائِداً، وَلَنَا فِي الدُّنْيَا عَنْ سُخْطِكَ وَتَعَدِّي حُدُودِكَ ذَائِداً، وَلِمَا عِنْدَكَ بِتَحْلِيلِ حَلالِهِ وَتَحْرِيمِ حَرَامِهِ شَاهِداً. اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَآلِهِ، وَهَوِّنْ بِالْقُرْآنِ عِنْدَ الْمَوْتِ عَلَى أَنْفُسِنَا كَرْبَ السِّيَاقِ، وَجَهْدَ الأَنِينِ، وَتَرَادُفَ الْحَشَارِجِ، إِذَا بَلَغَتِ النُّفُوسُ التَّرَاقِيَ، وَقِيلَ مَنْ رَاقٍ، وَتَجَلَّى مَلَكُ الْمَوْتِ لِقَبْضِهَا مِنْ حُجُبِ الْغُيُوبِ، وَرَمَاهَا عَن قَوْسِ الْمَنَايَا بِأَسْهُمِ وَحْشَةِ الْفِرَاقِ، وَدَافَ لَهَا مِنْ ذُعَافِ الْمَوْتِ كَأْساً مَسْمُومَةَ الْمَذَاقِ، وَدَنَا مِنَّا إِلَى الآخِرَةِ رَحِيلٌ وَانْطِلاقٌ، وَصَارَتِ الأَعْمَالُ قَلائِدَ فِي الأَعْنَاقِ، وَكَانَتِ الْقُبوُرُ هِيَ الْمَأْوَى إِلَى مِيقَاتِ يَوْمِ التَّلاقِ. اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَآلِهِ، وَبَارِكْ لَنَا فِي حُلُولِ دَارِ الْبِلَى، وَطُولِ الْمُقَامَةِ بَيْنَ أَطْبَاقِ الثَّرَى، وَاجْ

عَلِ الْقُبُورَ بَعْدَ فِرَاقِ الدُّنْيَا خَيْرَ مَنَازِلِنَا، وَافْسَحْ لَنَا بِرَحْمَتِكَ فِي ضِيقِ مَلاحِدِنَا، وَلا تَفْضَحْنَا فِي حَاضِري الْقِيَامَةِ بِمُوبِقَاتِ آثَامِنَا، وَارْحَمْ بِالْقُرَآنِ فِي مَوْقِفِ الْعَرْضِ عَلَيْكَ ذُلَّ مَقَامِنَا، وَثَبِّتْ بِهِ عِنْدَ اضْطِرَابِ جِسْرِ جَهَنَّمَ يَوْمَ الْمَجَازِ عَلَيْهَا زَلَلَ أَقْدَامِنَا، وَنَوِّرْ بِهِ قَبْلَ الْبَعْثِ سُدَفَ قُبُورِنَا، وَنَجِّنَا بِهِ مِنْ كُلِّ كَرْبٍ يَوْمَ الْقِيَامَةِ، وَشَدَائِدِ أَهْوَالِ يَوْمِ الطَّامَّةِ، وَبَيِّضْ وجُوهَنَا يَوْمَ تَسْوَدُّ وُجُوهُ الظَّلَمَةِ فِي يَوْمِ الْحَسْرَةِ وَالنَّدَامَةِ، وَاجْعَلْ لَنَا فِي صُدُورِ الْمُؤْمِنِينَ وُدّاً، وَلا تَجْعَلِ الْحَيَاةَ عَلَيْنَا نَكَداً. اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ عَبْدِكَ وَرَسُولِكَ، كَمَا بَلَّغَ رِسَالَتَكَ، وَصَدَعَ بِأَمْرِكَ، وَنَصَحَ لِعِبَادِكَ، اللَّهُمَّ اجْعَلْ نَبِيَّنَا صَلَوَاتُكَ عَلَيْهِ وَعَلَى آلِهِ يَوْمَ الْقِيَامَةِ أَقْرَبَ النَّبِيِّينَ مِنْكَ مَجْلِساً، وَأَمْكَنَهُمْ مِنْكَ شَفَاعَةً، وَأَجَلَّهُمْ عِنْدَكَ قَدْراً، وَأَوْجَهَهُمْ ع

ِنْدَكَ جَاهاً، اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ، وَشَرِّفْ بُنْيَانَهُ، وَعَظِّمْ بُرْهَانَهُ، وَثَقِّلْ مِيزَانَهُ، وَتَقَبَّلْ شَفَاعَتَهُ، وَقَرِّبْ وَسِيلَتَهُ، وَبَيِّضْ وَجْهَهُ، وَأَتِمَّ نُورَهُ، وَارْفَعْ دَرَجَتَهُ، وَأَحْيِنَا عَلَى سُنَّتِهِ، وَتَوَفَّنَا عَلَى مِلَّتِهِ، وَخُذْ بِنَا مِنْهَاجَهُ، وَاسْلُكْ بِنَا سَبِيلَهُ، وَاجْعَلْنَا مِنْ أَهْلِ طَاعَتِهِ، وَاحْشُرْنَا فِي زُمْرَتِهِ، وَأَوْرِدْنَا حَوْضَهُ، وَاسْقِنَا بِكَأْسِهِ، وَصَلِّ اللَّهُمَّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَآلِهِ صَلاةً تُبَلِّغُهُ بِهَا أَفْضَلَ مَا يَأْمُلُ مِنْ خَيْرِكَ وَفَضْلِكَ وَكَرَامَتِكَ، إِنَّكَ ذُو رَحْمَةٍ وَاسِعةٍ وَفَضْلٍ كَرِيمٍ. اللَّهُمَّ اجْزِهِ بِمَا بَلَّغَ مِنْ رِسَالاتِكَ، وَأَدَّى مِنْ آيَاتِكَ، وَنَصَحَ لِعِبَادِكَ، وَجَاهَدَ فِي سَبِيلِكَ أَفْضَلَ مَا جَزَيْتَ أَحَداً مِنْ مَلائِكَتِكَ الْمُقَرَّبِينَ، وَأَنْبِيَائِكَ الْمُرْسَلِينَ الْمُصْطَفَيْنَ، وَالسَّلامُ عَلَيْه وَعَلَى آلِهِ الطَّيِّبِينَ الطَّاهِرِينَ، وَرَحْمَةُ اللَّهِ وَبَرَكَاتُهُ.

بار خدايا تو مرا بر به پايان رساندن تلاوت كتابت كه روشنگر راه حياتش نازل كردى يارى دادى، و آن را بر هر كتاب نازل شده از جانب خود گواه و شاهد قرار دادى، و بر هر سخنى كه برخوانده‌اى برترى دادى، و فرقانش كردى كه به وسيله آن بين حلال و حرامت جدايى انداختى، و قرآنى كه بيانگر شرايع احكام خود نمودى، و كتابى كه آن را براى بندگان خود تفصيل و تشريح فرمودى، - و وحيى كه بر پيامبرت محمد - كه درود تو بر او و آلش باد - فرو فرستادى، و آن را نورى ساختى كه در پرتو پيروى از آن از ظلمات گمراهى و جهالت به عرصه هدايت راه يابيم، و شفايى قرار دادى براى كسى كه از سر تصديق بدان گوش فرا دارد، و ترازوى قسطى كه زبانه‌اش از حق نگردد، و نور هدايتى كه روشنايى برهانش از برابر ناظرين خاموش نگردد، و پرچم نجاتى كه هر كس آهنگ آيين استوار آن كند گمراه نشود، و پنجه‌هاى مهالك به كسى كه به دستگيره عصمتش در آويزد نرسد. الهى، اكنون كه ما را به تلاوت قرآن يارى دادى، و عقده‌هاى زبانمان را به زيبايى عبارات آن گشودى، پس ما را از جمله كسانى قرار ده كه حق اين كتاب را چنان كه سزاوار است رعايت كنند، و تو را با اعتقاد تسليم در برابر آيات محكمش بندگى نمايند، و

به اقرار به متشبهات آن و دلايل روشنش پناه برند. بار الها، تو قرآن را بر پيامبرت محمد - كه درود تو بر او و خاندانش باد - مجمل و سربسته نازل كردى، و دانش عجايبش را به طور كامل به او الهام فرمودى، و علم آن را با تفسيرش به ما به ارث دادى، و ما را بر آنان كه از آن بى‌خبرند ترجيح دادى، و قدرت آگاهى بر آن را به ما مرحمت فرمودى تا ما را بر كسانى كه توانايى فهم مفاهيم آن را ندارند برترى دهى. خداوندا همچنان كه دلهاى ما را حامل واقعيات آن ساختى، و شرف و برتريش را به رحمتت به ما فهماندى، بر محمد كه خطيب به قرآن بود، و خاندانش كه نگهبانان كتاب تواند درود فرست، و ما را از كسانى قرار ده كه معترفند كه اين كتاب از جانب توست، تا در تصديقش شك و ترديد به جنگ ما نيايد، و انحراف از راه راستش گريبانگير ما نگردد. بارخدايا بر محمد و آلش درود فرست، و ما را از آن كسانى قرار ده كه به ريسمان محكم قرآن چنگ مى‌زنند، و در امور شبهه‌انگيز به پناهگاه آيات اين كتاب پناهنده مى‌گردند، و در سايه بال رحمت آن سكنى مى‌گزينند، و از نور صبحش راه مى‌يابند، و از رخشندگى سپيده‌اش پيروى مى‌نمايند، و از چراغش چراغ مى‌افروزند، و از غير آن هدايت نمى‌جويند. ب

ار الها، همچنان كه به سبب آن محمد را نشانه‌اى جهت هدايت به خود ساختى، و به آل آن جناب مسير خشنودى خود را روشن نمودى، پس بر محمد و آلش درود فرست، و قرآن را براى ما وسيله رسيدن به والاترين منازل كرامت، و نردبان اوج گرفتن ما به محل سلامت، و سبب نجات يافتن ما در عرصه قيامت، و وسيله ورود ما بر نعمتهاى سراى اقامت بدى قرار ده. بار الها بر محمد و آلش درود فرست، و به سبب قرآن سنگينى گناهان را از دوش ما بيفكن، و خوىِ خوشِ نيكان را به ما عنايت فرما، و ما را پيرو آثار كسانى قرار ده كه در دل شب و اطراف روز به تلاوت و عمل به قرآن بپا خاسته‌اند، تا به وسيله پاك‌كنندگى آن ما را از هر آلودگى پاك سازى، و به دنبال كسانى راه بيندازى كه به نور قرآن روشنى جسته‌اند، و آرزوهاى دور و دراز آنان را از عبادت باز نداشته كه به فريب نيرنگهايش آنان را از ميان بردارد. بار الها بر محمد و آلش درود فرست، و قرآن را در ظلمات شبهاى وحشت‌زا مونس ما، و از نيرنگهاى شيطان و خطورات وسوسه‌ها نگهبان، و براى قدمهاى ما از حركت به سوى گناهانْ بازدارنده، و براى زبانهايمان از فرو رفتن در گفتار باطل - نه به خاطر مرضى - لال‌كننده، و براى همه اعضايمان از آلودگى

به گناه مانع شونده، و براى طومار فكر و عبرت كه پنجه غفلت آن را درهم ‌پيچيده گستراننده قرار بده، تا دريافت عجايب آن و پندها و امثال بازدارنده‌اش را كه كوههاى استوار با وجود صلابتشان از تحمل آن ناتوانند به قلوب ما برسانى. بار خدايا بر محمد و آلش درود فرست، و از بركت قرآن آراستگى ظاهر ما را تداوم بخش، و خطورات وسوسه‌ها را از پنجه انداختن به سلامت عمق وجودمان بازدار، و چرك قلوب و آلودگى گناهانمان را با آن بشوى، و امور از هم پاشيده ما را با آن سر و سامان بخش، و در صف قيامت آتش تشنگى ما را كه زاييده گرماى آنجاست به وسيله آن خاموش كن، و در روز وحشت بزرگ به هنگام محشور شدنمان به وسيله آن بر ما جامه امن و امان بپوشان. بار الها بر محمد و آلش درود فرست، و از بركت قرآن ندارى و تهيدستى ما را جبران كن، و روزى فراخ و فراوانى و گستردگى روزى را به سوى ما سوق ده، و ما را از خويهاى ناپسند و اخلاق پست دور كن، و از منجلاب كفر و انگيزه‌هاى نفاق حفظ فرما، تا در عرصه‌گاه محشر قرآن مجيد راهبر ما به سوى رضوان و بهشتهاى تو باشد، و در اين جهان از خشم تو و قدم فراتر گذاشتن از حدود دين تو بازمان دارد، و براى ما در پيشگاه حضرتت در حلال دان

ستن حلالش و حرام دانستن حرامش گواه و شاهد باشد. بار الها بر محمد و آلش درود فرست، و از بركت قرآن به وقت مردن سختى جان كندن، و دشوارى ناله كردن را بر ما سهل و آسان فرما، و نيز به شماره افتادن نفس‌ها را در وقتى كه جانها به خرخره رسند، و گفته شود چه كسى معالجه‌گر است؟ و فرشته مرگ براى قبض روح از پرده‌هاى نهان آشكار گردد، و تيرهاى وحشتناك فراق را از كمان اجل به سوى جانها پرتاب نمايد، و تلخى شربت مرگ را چون جامى زهرآلوده به كام جانها ريزد، و كوچ كردن و حركت ما به جهان ديگر نزديك شود، و اعمال هر كس همچون طوقى بر گردنش حلقه زند، و قبرها آرامگاهمان تا به وقت قيامت شوند. بار الها بر محمد و آلش درود فرست، و ورود ما را به خانه پوسيدگى، و طول اقامت ما را در طبقات خاك بر ما مبارك گردان، و گورها را پس از جدايى از دنيا بهترين منازلمان قرار ده، و به رحمتت تنگى لحدها را براى ما گشاده فرما، و در برابر حاضران عرصه قيامت به گناهان هلاك كننده‌مان رسوايمان مكن، و از بركت قرآن به وقت صف بستن در محضرت بر ذلّت ما رحم آور، و به هنگام لرزش صراط در روز عبور از آن قدمهاى ما را از لغزش استوار ساز، و پيش از برپا شدن قيامت تاريكى قبرهاى ما

را به آن نور بخش، و از هر گونه اندوه روز قيامت و دشوارى ترسهاى آن روز سخت نجاتمان ده، و در آن روز كه صورت ستم پيشگان سياه شود كه روز اندوه و ندامت است چهره‌هاى ما را سپيد گردان، و از ما در قلوب مؤمنان دوستى قرار بده، و زندگى را بر ما سخت مكن. بار الها بر محمد بنده و پيامبرت درود فرست همچنان كه پيام تو را رساند، و دستور و فرمانت را آشكار ساخت، و خيرخواه بندگانت بود. بار الها پيامبر ما را - كه صلواتت بر او و آلش باد - در عرصه قيامت مقرّب‌ترين پيامبران در محضرت قرار ده، و قدرتش را از نزد خودت بر شفاعت از همه بيشتر كن، و مقام و منزلتش را نزدت والاترين، و مكانتش را آبرومندترين قرار ده. بار الها بر محمد و آلش درود فرست، و بنيادش را والايى ده، و برهانش را بلند و قوى ساز، و ميزانش را سنگين كن، و شفاعتش را بپذير، و وسيله‌اش را نزديك كن، و رويش را سپيد، و نورش را كامل، و درجه‌اش را بلند ساز، و ما را بر سنّت او زنده بدار، و بر آيين او بميران، و رهسپار راه او گردان، و پيماينده طريق واضح او ساز، و از مطيعان او قرار ده، و در زمره او محشور فرما، و به حوض او وارد كن، و از جامش سيرابمان گردان. و الها بر محمد و آلش درود فرست،

چنان درودى كه به سبب آن او را به بهترين خير و فضل و كرامت خود كه از تو توقع دارد برسانى، همانا - كه تو صاحب رحمت واسعه و فضل كريم هستى. الها به مزد رساندن پيامهايت، و آگاه كردن مردم به آياتت، و صلاح‌انديشى بندگانت، و جهاد در راهت، بهترين پاداشى را كه به هر يك از فرشتگان مقرّب خود، و فرستادگان برگزيده‌ات داده‌اى به او عنايت كن، و درود و رحمت و بركات حق بر او و بر خاندان پاك و پاكيزه‌اش باد.

 

2 - بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ

اللَّهُمَّ اشْرَحْ بِالْقُرْآنِ صَدْرِي، وَاسْتَعْمِلْ بِالْقُرْآنِ بَدَنِي، وَنَوِّرْ بِالْقُرْآنِ بَصَرِي، وَأَطْلِقْ بِالْقُرْآنِ لِسانِي، وَأَعِنِّي عَلَيْهِ ما أَبْقَيْتَنِي، فَإِنَّهُ لا حَوْلَ وَلا قُوَّةَ إِلاّ بِكَ.(1)

بار خدايا سينه‌ام را به قرآن بگشاى و تنم را به قرآن بگمار و ديده‌ام را به قرآن روشنى ده و زبانم را به قرآن باز كن و بدان تا زنده هستم ياريم فرماى زيرا كه هيچ قوت و توانايى جز به وجود تو نيست.

------------------------------

1) مرآة الكمال، ج3، ص 22.

 

3 - بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ

اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ إِخْباتَ المُخْبِتِينَ، وَإِخْلاصَ المُوقِنِينَ، وَمُرافَقَةَ الأَبْرارِ، وَاسْتِحْقاقَ حَقائِقِ الإِيمانِ، وَالغَنِيمَةَ مِنْ كُلِّ بِرٍّ، وَالسَّلامَةَ مِنْ كُلِّ إِثْمٍ، وَوُجُوبَ رَحْمَتِكَ، وَعَزائِمَ مَغْفِرَتِكَ، وَالفَوْزَ بِالجَنَّةِ، وَالنَّجاةَ مِنَ النّارِ.

بار خدايا من از تو درخواست مى‌كنم دل نهادن دلدادگان و متوجهان و اخلاص معتقدان و همراهى با نيكان و استحقاق حقايق و واقعيات ايمان را و بهره از هر خير و خوبى و سلامتى از هر گناه و بزهكارى و فرض رحمت و مهرت و تصميمات مغفرت و آمرزشت را و رسيدن و كاميابى به بهشت و رهايى از دوزخ را.

آداب قارى قرآن

آداب قارى قرآن

-------------------------------------------------------------

آداب قارى قرآن

1 - با وضو و طهارت بودن: قارى قرآن هنگام تلاوت سزاوار است كه با وضو باشد چون هر قدر پاكى و قداست بيشتر باشد درك انسان از مفاهيم قرآن و محتواى آن بيشتر خواهد شد.

 

2 - گفتن استعاذه: يعنى قبل از شروع به تلاوت قرآن بگويد: «اعوذ بالله من الشيطان الرجيم».

قرآن مى‌فرمايد: فاذا قرأت القرآن فاستعذ بالله من الشيطان الرجيم.

هنگامى كه قرآن مى‌خوانى، از شرّ شيطان مطرود، به خدا پناه بر!

 

3 - گفتن بسمله: قبل از شروع به قرائت قرآن «بسم الله الرحمن الرحيم» بگويد.

 

4 - در آخر تلاوت قرآن «صدق الله العلي العظيم» بگويد يعنى: راست گفت خداوند بلندمرتبه بزرگ.

 

5 - نگاه كردن به صفحه قرآن: خوب است قارى قرآن حتى اگر قرآن را حفظ كرده باشد از روى قرآن تلاوت كند.

در حديثى رسول خدا (ص) مى‌فرمايد: أَفْضَلَ عِبادَةِ اُمَّتي تِلاوَةُ القُرآنِ نَظَراً.

از روخواندن قرآن برترين عبادت امت من است.

 

6 - به ترتيل خواندن قرآن: قرآن را به ترتيل و با دقت بخواند.

قرآن مى‌فرمايد: وَ رَتّل القُرآنَ تَرْتيلاً.

و قرآن را با دقّت و تأمّل بخوان.

 

7 - قرآن را با صداى نيكو خواندن: وقتى قرآن با صداى خوش خوانده شود در دل انسان بيم و حزن و فروتنى راه مى‌يابد.

رسول خدا (ص) مى‌فرمايد: زَيِّنوُا القُرآن بِاَصْواتِكُم.

قرآن را با آواى خود زينت دهيد.

عده‌اى در حضور امام رضا (ع) سخن از صداى خوب به ميان آوردند امام فرمود: على بن حسين (ع) قرآن مى‌خواند و گاه اتفاق مى‌افتاد كه عابرى از زيبايى صداى او بى‌هوش مى‌شد.

 

8 - با اندوه قرآن را تلاوت كند: خوب است قرآن را با غم و اندوه تلاوت كند چون قرآن با حزن و اندوه نازل شده.

در حديثى از امام صادق (ع) مى‌فرمايد: اِنَّ القُرآنَ نَزَلَ بِالْحُزْنِ فَأْقَرؤهُ بِالْحُزْنِ

قرآن با اندوه نازل گرديده پس آن را با صداى حزين قرائت كنيد.

 

9 - در قرائت قرآن اخلاص داشته باشد.

 

10 - تفكر و تدبر در آيات الهى: زمانى كه آيات الهى را مى‌خواند در معانى آنها تفكر و انديشه كند.

قرآن مى‌فرمايد: اَفَلا يَتَدَبَّرونَ القُرآنَ.

آيا آنها در قرآن تدبّر نمى‌كنند.

 

11 - در هنگام قرائت قرآن احساس خوف و ترس و حضور قلب داشته باشد.

 

12 - زمانى كه آيات آتش و عذاب را مى‌خواند توقف كند و از آتش جهنم به خدا پناه ببرد و زمانى كه آيات بهشت و ثواب را مى‌خواند از خداوند بهشت و ثواب را طلب كند.

 

13 - قرآن را در جائى خلوت و فارغ از كار و با دلى آرام و با حالت خشوع تلاوت كند.

 

14 - خوشبو كردن و نظافت دهان با مسواك: كه براى خواندن قرآن بايد دهان خوشبو و پاك باشد.

در حديثى از رسول خدا (ص) مى‌فرمايد: نظِّفُّوا طَريقَ الْقُرآنِ قيلَ يا رَسولَ اللهِ و ما طريقُ الْقُرآنِ قالَ افْواهَكُمْ قيلَ بِماذا قالَ بِالسِّواكِ.

راه قرآن را پاكيزه نمائيد گفتند: يا رسول الله (ص) راه قرآن چيست؟ فرمود: دهانتان گفتند: چگونه آن را پاكيزه كنيم؟ فرمود: به وسيله مسواك زدن.

 

15 - كسى كه قرآن تلاوت مى‌كند از گناه بپرهيزد.

دعا قبل از باز كردن قرآن

دعا قبل از باز كردن قرآن

-------------------------------------------------------------

دعا قبل از باز كردن قرآن

بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ

اللَّهُمَّ إِنِّي أَشْهَدُ أَنَّ هذا كِتابُكَ المُنْزَلُ مِنْ عِنْدِكَ، عَلى رَسُولِكَ مُحمَّدٍ بْنِ عَبْدِ اللّهِ صَلَّى اللّهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ، وَكَلامُكَ النَّاطِقُ عَلى لِسانِ نَبِيِّكَ، جَعَلْتَهُ هادِياً مِنْكَ إِلى خَلْقِكَ، وَحَبْلاً مُتَّصِلاً فِيما بَيْنَكَ وَبَيْنَ عِبادِكَ. اللَّهُمَّ إِنِّي نَشَرْتُ عَهْدَكَ وَكِتابَكَ، اللَّهُمَّ فاجْعَلْ نَظَرِي فِيهِ عِبادَةً، وَقِراءَتِي فِيهِ فِكْراً، وَفِكْرِي فِيهِ اعْتِباراً، وَاجْعَلْنِي مِمَّنِ اتَّعَظَ بِبَيانِ مَواعِظِكَ فِيهِ، وَاجْتَنَبَ مَعاصِيَكَ، وَلا تَطْبَعْ عِنْدَ قِراءَتِي عَلى سَمْعِي، وَلا تَجْعَلْ عَلى بَصَرِي غِشاوَةً، وَلا تَجْعَلْ قِراءَتِي قِراءَةً لا تَدَبُّرَ فِيها، بَلِ اجْعَلْنِي أَتَدَبَّرُ آياتِهِ وَأَحْكامَهُ، آخِذاً بِشَرايِعِ دِينِكَ، وَلا تَجْعَلْ نَظَرِي فِيهِ غَفْلَةً، وَلا قِراءَتِي هَدَراً، إِنَّكَ أَنْتَ الرَّؤُوفُ الرَّحِيمُ.(1)

بار خدايا من گواهى مى‌دهم كه اين كتاب توست كه فرود آمده از نزد تو بر رسولت محمد بن عبد الله كه درود خدا بر او و آلش باد و سخن گوياى توست به زبان پيغمبرت كه آن را راهنما از خود بسوى خلقت قرار دادى و رشته پيوسته ميان تو و بندگانت. خدايا من گشودم فرمان تو و كتاب تو را. خدايا نگاه مرا در آن عبادت و خواندن مرا در آن از روى انديشه و فكرت و انديشه مرا در آن عبرت‌آور قرار ده و مرا از آنان كه به بيان مواعظ تو پند گيرد قرار ده و هم از آنان كه از معاصى تو كناره نمايد بگردان و در هنگام قرائت و خواندنش بر گوشم مهر مزن و بر چشمم پرده نگير و خواندن مرا بى‌تدبر مگردان بلكه مرا صاحب تدبر و انديشه در آياتش و احكامش قرار ده كه مقررات دينت را فرا گيرم و نظر مرا در آن غفلت و بى‌خبرى قرار مده و قرائتم را هدر و بى ‌فايده مفرماى زيرا كه تو مهربان و با لطفى.

------------------------------

1) مرآة الكمال، عبد الله مامقانى، ج 3، ص 17.

آداب مستمع قرآن

داب مستمع قرآن

-------------------------------------------------------------

آداب مستمع قرآن

1 - سكوت هنگام شنيدن آيات: زمانى كه كسى قرآن را تلاوت مى‌كند ديگران به آيات قرآن گوش دهند و ساكت باشند.

قرآن مى‌فرمايد: وَ اِذا قُرِئَ القرآنُ فَاسَتَمِعُوا لَهُ وَ اَنْصِتُوا.

هنگامى كه قرآن خوانده شود، گوش فرا دهيد و خاموش باشيد.

 

2 - به هنگام شنيدن قرآن گريه كند يا به حالت گريه باشد.

آداب ختم قرآن

آداب ختم قرآن

-------------------------------------------------------------

آداب ختم قرآن

1 - مستحب است قرآن را در مكه مكرمه ختم كند، زيرا در روايات آمده كسى كه قرآن را در مكه مكرمه ختم كند قبل از مرگ، رسول خدا (ص) را مى‌بيند و همچنين منزل و جايگاه خود را در بهشت مى‌بيند.

 

2 - ثواب ختم قرآن را به پيامبر اكرم (ص)، و ائمه اطهار (ع) و مؤمنين - زندگان و مردگان - اهدا كند.

 

3 - كسى كه قرآن را ختم كند دعايش مستجاب خواهد بود.

احترام قرآن

در كتاب گلزار اكبری گلشن 51 از ابوالفاء هروی نقل نموده كه گفت: من در مجلس پادشاه، قرآن می‌خواندم و ایشان استماع نمی‌نمودند و سخن می‌گفتند. پیغمبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ را به خواب دیدم كه رنگ مباركش متغییر بود، فرمود:
«اَتَقْرَءُ الْقُرْآنَ بَیْنَ قَوْمٍ وَ هُمْ یَتَحَدَّثُونَ وَ لا یَسْتَمَعُونَ وَ اِنَّكَ لا تَقْرَءُ بَعْدَ هَذا اِلّا ما شاءَ اللهُ.»
«آیا قرآن را برای كسانی می‌خوانی كه با هم سخن می‌گویند و آن را نمی‌شنوند! تو بعد از این به سبب عدم رعایت ادب نتوانی خواند، مگر آنچه خدا بخواهد.»
بعد از آن بیدار شدم و گنگ شده بودم، امّا چون فرموده بود «الّا ماشاءالله» امید داشتم كه زبانم آخر خواهد گشود. پس از چهار ماه در همان محلی كه آن خواب را دیده بودم، باز رسول خدا ـ صلّی الله علیه و آله ـ را در خواب دیدم، فرمود:
«قَدْ تُبْتَ.»
حتماً توبه كرده‌ای
گفتم: بلی یا رسول الله ـ صلّی الله علیه و آله ـ ، فرمود:
«مَنْ تابَ تابَ اللهُ عَلَیْهِ.»
هر كه به سوی خدا باز گردد خدا هم به مغفرت به او رجوع خواهد فرمود. بعد از آن فرمود: زبان بیرون آور و با انگشت خود زبان مرا مسح كرد و فرمود:
هر گاه نزد قومی قرآن می‌خوانی پس ترك كن قرائت را تا هنگامی كه گوش گیرند كلام خداوند را.
چون بیدار شدم زبانم گشوده بود.[1]


[1] . گناهان كبیره، ج 2، ص 335.

بررسی آثار تلاوت قرآن در زندگی افراد

بررسی آثار تلاوت قرآن در زندگی افراد    

 

 http://www.iqna.ir/news_imgs/305566_1thQuranPic38-S.jpg  قرآن در آيات چندی به مسأله آثار تلاوت آيات در زندگی بشر می‌پردازد تا افزون بر بيان ارزش و اهميت آن، كاركردهای تلاوت را بنماياند. به سخن ديگر بيان آثار تلاوت از سوی خداوند توجه دادن به كاركردهای تلاوت است

به نظر می‌رسد كه قرائت به معنای خواندن مطلق است، ولی تلاوت به معنای خواندنی خاص است كه شخص آيات و يا سوره‌های قرآنی را پشت سر‌هم می‌خواند. «راغب اصفهانی» بر اين باور است كه تلاوت افزون بر ويژگی خواندن پياپی و پشت سر‌هم از ويژگی ديگری نيز برخوردار است كه عبارت از تدبر در آيات و معانی آن است. بنابراين هر نوع قرائتی را نمی‌توان تلاوت ناميد. (مفردات راغب، ص167، ذيل ماده تلو و نيز نگاه كنيد كشاف‌اصطلاحات الفنون و العلوم، ج1 ص505، ذيل مدخل التلاوه)

قرآن كريم افزون بر بيان ارزشمندی تلاوت (يونس آيه 61 و صافات آيه 3) و توصيه بدان (احزاب آيه 34) به آثار تلاوت عموم كتب آسمانی و آثار تلاوت قرآن و تأثير آن و نيز موانع تأثير و آداب تلاوت اشاره می‌كند. در اين نوشتار بخشی از اين آيات برای تبيين جايگاه تلاوت و ارزش و آثار آن مورد بحث و بررسی قرار می‌گيرد تا انگيزه‌ای برای تلاوت همراه با تدبر پديد آيد.

آثار تلاوت آيات آسمانی

قرآن در آيات چندی به مسأله آثار تلاوت آيات در زندگی بشر می‌پردازد تا افزون بر بيان ارزش و اهميت آن، كاركردهای تلاوت را بنماياند. به سخن ديگر بيان آثار تلاوت از سوی خداوند توجه دادن به كاركردهای تلاوت است و انسان بايد با توجه به اين كاركردها به تلاوت آيات بپردازد.

از جمله نقش‌هايی كه قرآن برای تلاوت بر می‌شمارد و آن‌را از آثار تلاوت می‌داند، مسأله اتمام حجت است. به اين معنا كه تلاوت آيات الهی برای مردم از سوی پيامبران به اين قصد و منظور انجام می‌شد كه اتمامی حجتی صورت پذيرد و كسی مدعی نشود كه به حقايق آگاه نبوده و يا دسترسی به حقايق نداشته و نتوانسته است از حق و حقيقت آگاهی يابد.

از آن جايی كه توبيخ و مجازات بايد برپايه آگاهی و علم و توان انجام شود و مجازات بدون آگاهی‌بخشی و ظرفيت‌سنجی، امری قبيح و از نظر عقل و عقلا نادرست و مذموم است، خداوند از طريق آيات الهی می‌كوشد تا مردمان را به حق آگاه ساخته و باطل را به ايشان بازشناساند. از اين‌رو هرگونه مجازات و عذاب و سرزنشی را موكول به بيان حكم و تبيين حق و حقيقت كرده است.

تلاوت قرآن زمينه‌ساز آگاهی‌بخشی

خداوند در آيه 59 سوره قصص می‌فرمايد: «وَمَا كَانَ رَبُّكَ مُهْلِكَ الْقُرَى حَتَّى یَبْعَثَ فِی أُمِّهَا رَسُولًا یَتْلُو عَلَیْهِمْ آیَاتِنَا وَمَا كُنَّا مُهْلِكِی الْقُرَى إِلَّا وَأَهْلُهَا ظَالِمُونَ: و پروردگار تو [هرگز] ويرانگر شهرها نبوده است تا [پيشتر] در مركز آن‌ها پيامبرى برانگيزد كه آيات ما را بر ايشان بخواند و ما شهرها را تا مردمشان ستمگر نباشند ويران‏كننده نبوده‏ايم.»

در اين آيه به دو مسأله مهم توجه داده شده است: نخست آن‌كه هرگونه مجازات توبيخی و عذابی متوقف بر بيان حكم و آگاهی‌بخشی از طريق تلاوت آيات الهی و آموزه‌های وحيانی شده است و خداوند نيز به حكم عقل و سيره عقلايی، مردمان را بدون اطلاع و آگاهی‌بخشی از حق و باطل، عذاب نمی‌كند.

دوم اين‌كه تنها آگاهی برای عذاب و مجازات كافی نيست، بلكه بايد شخص در مقام عمل قرار گيرد و توان عمل به مطلب و حكم را داشته باشد. بنابراين هرگاه قادر به انجام كاری بود، ولی باز رفتاری بيرون از حق و دايره قانون تلاوت شده انجام داد، می‌توان وی را مجازات كرد.

بر اين اساس احتمال خلاف و يا نيت عمل به تنهايی موجب نمی‌شود تا شخصی را حتی اگر به موضوع آگاه بود مجازات كرد. تنها كسانی از سوی خداوند مجازات می‌شوند كه پس از آگاهی، برخلاف حق عمل كرده و با در پيش گرفتن ظلم، يعنی تجاوز از حدود بيان شده رفتاری برخلاف قانون انجام می‌دهند.

بنابراين يكی از كاركردها و اهداف تلاوت آيات الهی بر گناهكاران و مجرمان از سوی خدا و پيامبران اتمام حجت خدا بر ايشان است. (مؤمنون آيات 103 و 105)

از ديگر كاركردهای تلاوت می‌توان به اصلاح افراد اشاره كرد. تلاوت آيات الهی بر انسان زمينه‌ساز اصلاح وی می‌شود و او از اين شايستگی برخوردار می‌شود تا به مقام اهل تقوا و رستگاری برسد. (اعراف آيه 35)

اصلاح افراد

قرآن در آيه 113 و 115 سوره آل‌عمران تلاوت آيات الهی به‌ويژه در شب را عامل مهمی برای انجام كارهای خير و تزكيه انسان بر می‌شمارد. تلاوت آيات الهی زمينه‌ساز تقواپيشگی انسان به شمار می‌رود (اعراف آيه 35) و موجب می‌شود انسان در زمره صالحان (آل‌عمران آيه 113 و 114) قرار گيرد.

از نظر قرآن تلاوت آيات الهی به هنگام شب و در حال سجده معياری برای برتری و فضيلت انسان بر ديگری است (آل عمران آيه 113) و موجبات ازدياد و افزايش ايمان مؤمنان راستين (انفال آيه 2 و 4) و خشم و غضب كافران (حج آيه 72) را فراهم می‌آورد.

از آثاری كه قرآن برای تلاوت بيان می‌كند می‌توان به اظهار ايمان (قصص آيه 52 و 53) اعراض كافران و مشركان از حق و حقيقت (اسراء آيه 46)، اقرار به حق و حقانيت قرآن (قصص آيات 52 و 53) اميدواری به پاداش هميشگی (فاطر آيه 29)، انذار انسان‌های ديگر (مريم آيه 97) بشارت و مژده به پرهيزگاران (همان)، بالا بردن ظرفيت و توان انسان‌ها برای به دوش گرفتن مسؤليت‌های سنگين (مزمل آيه 4 و 5) تذكر (دخان آيه 58) و تسليم در برابر حق (قصص آيات 53 و 54) تعليم معارف الهی به مردم (بقره آيه 129 و 151 و آل‌عمران آيه 164 و جمعه آيه2)، ايجاد حجاب ميان كافران و مؤمنان (اسراء آيه 45)، ايجاد خشوع (اسراء آيه 107 و 109) و خضوع (همان)، هدايت (آل‌عمران آيه 101) و مغفرت (انفال آيه 2 و 4) و جلوگيری از ارتداد (آل‌عمران آيه 100 و 101) اشاره كرد.

موانع تأثيرگذاری

قرآن از استكبار (مؤمنون آيه 66 و 67)، تمسخر و استهزاء (نساء آيه 140)، غفلت (انبياء آيه 1 تا 3)، كفر (آل‌عمران آيه 101)، كوردلی (انعام آيه 25) و گناه (جاثيه آيه 31) به عنوان مهم‌ترين موانع تأثيرگذاری آيات قرآن ياد می‌كند.

آداب تلاوت

قرآن، خواندن آيات الهی به هنگام شب را از آداب تلاوت آيات الهی بر می‌شمارد و مردمان را تشويق و ترغيب می‌كند تا در اين هنگام به تلاوت بپردازند؛ زيرا تلاوت در شب موجب تدبر بيش‌تر شخص در آيات می‌شود و امكان دريافت مطالب سنگين و مهم را برای وی فراهم می‌آورد. (آل‌عمران آيه 113) از ديگر آدابی كه قرآن برای تلاوت بيان می‌كند سجده و خضوع در هنگام تلاوت آيات الهی است. (همان و نيز مريم آيه 58)

استعاذه و پناه بردن به خدا از شر شيطان (نحل آيه 98)، تلاوت شايسته آيات قرآن (بقره آيه 121)، تأنی و آرامش در خواندن آيات (اسراء آيه 106)، ترتيل آن (بقره آيه 121 و نيز مزمل آيه 4)، رعايت سكوت هنگام شنيدن آيات قرآنی (اعراف آيه 204 و احقاف آيه 29) و آغاز به بسم‌الله و نام خدا (علق آيه1) و خواندن با صوت زيبا (مزمل آيه 4) از آداب ديگر تلاوت قرآن است.

ثواب قرائت قرآن در روايات

حضرت امام محمد باقر ـ عليه السّلام ـ فرمود :
«قرآن را بياموزيد زيرا قرآن در بهترين صورت‌ها كه مـردم ديده‌اند روز قـيـامـت بيايد و مـردم در يكـصد و بـيـست هـزار صـف هستند ، كـه هشتاد هزار آن صف‌ ها از امت محمد ـ صلّي الله عليه و آله ـ است و چـهـل هــــزار صف از امت‌ هاي ديگر ، پس به صورت مردي در برابر صف مسلمانان در آيد و آنها به وي نظر كنند و گويند : «معبودي جز خـداي بردبار و كريم نيست ، همانا اين مـــردي از مسلمانان است كه به سيما و صفت ، او را بشناسيم جــز ايـن ‌كـــه او دربارة قرآن كوشاتر از ما بوده و از اين رو درخشندگي و زيبايي و روشني بيشتري بــه او داده شــده كه به مــا داده نشده و سپس از آنها بگذرد تا در صف شهيدان قــرار بگيرد ، شـهـداء بــه او نــظـر كنند و گويند : معبودي جز خداي پـــروردگـــار مـهـربــان نيست ، ايــن مـرد از شهيدان است كه ما او را به سيما و صفت شناسيم ، جز اين ‌كــه او از شهيدان در درياست و از اينجا به او زيبايي و برتري داده‌اند و به ما نداده‌اند ، فرمود : بگذرد تا به صورت شهيدي در برابر صف شهيدان دريا برسد ، پس آنان به او نگاه كنند و شگفت آنها بسيار گــردد و گــويند : ايــن از شـهـيـدان در درياست كــه مــا او را به علامت و صفت بشناسيم جز اين ‌كه آن جزيره كه اين مرد در آن شهيد شده هولناك ‌تـر از جزيره‌اي است كه ما در آن گرفتار شديم.
روي اين جهت است كه به او درخشندگي و زيبايي و روشني بيشتري از ما داده‌اند ، پس از آنان بگذرد تــا به صف پيامبران و مرسلين برسد ، در صورت يك پيامبر مرسل ، پس پيامبران به او نگاه كنند و تعجبشان بيشتر گردد.
و گويند : براستي اين پيامبر مــرسلي است كــه ما او را به نشاني و وصفش مي‌شناسم جز اين‌ كـــه به او برتري بسياري داده شده است. پس همگي پيامبران گرد آيند و خدمت رسول خدا آيند و از او پرسند و گويند : اي مـحمد ـ صلّي الله عليه و آله ـ اين كيست ؟!
فرمايد : آيا او را نمي‌شناسيد ؟ گويند : ما او را نشناسيم ، او از آنهايي است كه خدا بر او خشم نكرده است.
پس رسول خدا ـ صلّي الله عليه و آله ـ مي‌فرمايد : «اين حجت خدا بر مردم است. پس سـلـام كـند و بگذرد تــا به صف فرشتگان برسد به صورت فرشته‌اي ، پس فرشتگان به او نظر كنند و سخت در شگفت روند و چون برتري او را ببينند بر آنها گران آيد و گويند : پروردگار ما ، ايـن بنده‌اي از فرشتگان است كه او را به نشاني و وصفش بشناسيم جز اين‌ كه او از نظر مقام و مرتبه نزديك ‌ترين فرشتگان است نزد خداي ـ عزّوجل ـ و از اين نظر نـور و جمالي دارد كه ما نداريم.
پس بگذرد تا به درگاه ربّ ـ تبارك و تعالي ـ رسد و پاي عرش به سجده افتد ، خداي او را ندا كند : اي حجت من در زمين و اي سخن راست و گويايم! سر بردار و بخواه تا به تو داده شود و شفاعت كن ، تـا شفاعتت پـذيرفته شود ، پس سر بردارد و خداي به او فرمايد : بندگان مرا چگونه ديدي ؟
عرض كند : بار پروردگارا ، برخي از ايشان مرا نگهداري كردند و محفوظ داشتند و چيزي از مـرا ضايع نكردند و برخي از ايشان مرا ضايع كردند و حق مرا سبك شمردند و مرا تكذيب كردند ، بــا اين‌ كـه مـن حجت تو بر تمامي بندگانت بودم.
پس خداي ـ تبارك و تعالي ـ فرمايد : به عزت و جلال خودم و مكانت والايم سوگند ! امـــروز بـهـتـريـن ثــواب را به تو بدهم و دردناك‌ترين كيفر را به خاطر تو بدهم. قـــرآن به صورت مردي رنگ پريده و متغير كــه اهل محشر او را ببينند درآمده و به مردي از شيعيان كه او را مي‌شناخته مي‌گويد : اي بنده خدا مــن تو را مي‌شناسم پس بدان منم كـه تو را به شب بيداري كشيدم و در زندگيت تو را به تعب مي‌افكندم ، درباره من ناهنجار شنيدي و رانــده در گـفـتــار شدي ، آگاه باش كه همانا هر تاجري سود خود را دريافت كند و من امروز پشتيبان و پشت سر تو هستم و گويد : پروردگارا بنده توست و تو به او داناتري كه رنجش درباره من بود و مواظب بر من ، بـــه خــاطــر مــن بـــا دشمنانــم دشمني مي‌كرد و دوستي و خشمش درباره من بود.
پس خداي ـ عزّوجلّ ـ فرمايد : بنده‌ام را وارد بهشتم كنيد و از جامه‌ هــاي بهشتي بـــه او بپوشانيد و تاج بر سرش نهيد و چون با او چنين كنند او را به قرآن نشان دهند و گويند : آيا به آن چـــه درباره دوستت رفتار شـــده خـشنـود شدي ؟ گويد : بار پروردگارا ! من اينان را كم شمرم ، خير را درباره ‌اش افزون كن !
خداوند فرمايد : به عزت و جلال و ارتفاع مقامم سوگند امروز به او و هر كه در پايه اوست پنج چيز دهم. آگاه باش ! كه ايشان جواناني باشند كه پير نشوند ، تندرستاني باشند كه بيمار نگردند و توانگراني باشند كــه ندار نشوند و خرسنداني باشند كه غمگين نشوند و زنده ‌هايي باشند كه نمي‌ميرند.» [1]
ادامه نوشته

پرهيز از بحث هاي بي ‏فايده :

همچنانكه امروزه ، پرداختن به طرح و حلّ بسياري از معمّاهاي قرآني ، وقت‏ گير ، كم‏ فايده و مايه غفلت از اهداف اصلي قرآن كريم است ، در گذشته نيز مباحثي چون مخلوق بودن يا قديم بودن قرآن ، به صورت مشكلي جنجالي درآمده بود و مايه درگيري و خونريزي ‏ها و اتلاف وقت و ... مي‏ شد.
هنگامي كه در اين باره از امام كاظم (ع) نظرخواهي و گفته شد مردم در اين باره اختلاف دارند برخي قرآن را مخلوق مي ‏دانند و بعضي غير مخلوق ؛ فرمود : من آنچه را آنان مي ‏گويند ، نمي ‏گويم ولي مي ‏گويم : «إنّه كلام اللّه» قرآن سخن خداست. (10)
اين روش و منش بايد سرمشق امروز و هميشه ما باشد كه از مباحث نظري بي ‏فايده و مشكل ‏آفرين بپرهيزيم.

عنايت به تفسير قرآن :

به جاست كه قاري به معني و تفسير هم توجه نمايد ، در سخنان امام كاظم (ع) مواردي از تفسير آيات بيان شده مثلاً «توبه نصوح» در آيه «يا اَيُّهَا الّذينَ آمَنُوا تُوبُوا اِلَي اللّه‏ِ تَوْبَةً نَصَوُحا» (11) را چنين تفسير مي فرمايد :
بنده به درگاه خدا توبه مي‏ كند و ديگر برنمي‏ گردد و توبه نمي‏ شكند و به راستي كه محبوب ترين بندگان خدا در پيشگاه حق ، فريب خوردگان توبه ‏كننده ‏اند.

تفسير واژه‏ هاي مشكل :

در تفسير «اَلَّذينَ هُمْ عَنْ صَلاتِهِمْ ساهُونَ» (13) ـ سهو در نماز را تضييع نماز مي ‏داند. (14)
و يا در تفسير «اللّه‏ الصَّمد» (15) مي‏ فرمايد : «الصمد الذي لا جوف له» (16) يعني صمد كسي است كه تو خالي نيست ؛ بديهي است كه اجسام همه توخالي و داراي هسته مركزي و پروتون هستند ، و طبق اين تفسير صمد يعني غير مادي و غير جسم

آداب تلاوت :

1ـ صداي زيبا و حزن ‏آور :

عالم بزرگوار شيخ مفيد (ره) مي‏ نويسد : طبق ادله گذشته ، آن حضرت دانشمندترين مردمِ زمانه بود و بيش از همه حافظ كتاب الهي و خوش‏ صدا ترين آنان در قرائت قرآن بود. هنگام قرائت ، آهسته و حزن ‏آور مي ‏خواند و مي‏ گريست و شنوندگان هم گريه مي ‏كردند ، اهل مدينه او را «زين المجتهدين» مي ‏ناميدند. (1)
در روايتي ديگر آمده است : «و كانت قراءته حزنا» يعني قرائت آن حضرت حزن‏ آور بود. (2)

به ابرهه مسيحي فرمود : «با كتاب خودت چقدر آشنايي ؟
پاسخ داد : به متن و تأويل آن آگاهم ، هشام مي ‏گويد : حضرت كاظم (ع) شروع كرد به قرائت انجيل ، آنگاه ابرهه گفت :
«حضرت مسيح اين ‏چنين مي ‏خوانند و جز او هيچ كسي چنين نخوانده است و از پنجاه سال پيش تا كنون در جستجوي چنين شخصيتي بودم» و در اين هنگام ، ابرهه به دست امام مسلمان شد. (3)

2ـ ترتيل :

يعني حروف كاملاً ادا و بيان و وقوف رعايت گردد.
حضرت كاظم (ع) مي ‏فرمايد :
از پيامبر اكرم در باره معناي «وَ رَتَّلِ الْقُرآنَ تَرْتيلا» (4) پرسيدند ، در پاسخ فرمود : (5)
يعني قرآن را واضح و كاملاً روشن بيان كن و حروفش را مانند رمل و شن‏ هايي كه باد يكباره مي ‏پاشد بر روي هم نريز و آن را مانند شعرخواني پشت سر هم و با شتاب مخوان ؛ نزد شگفتي هاي قرآن بايستيد و دلها را با آن تكان دهيد و همت و نظر شما رسيدن به آخر سوره نباشد ، يعني به كيفيت بپردازيد نه به كميّت. (6)

3ـ ارج نهادن به حاملان قرآن :

آن حضرت در حديثي از جدّ بزرگوارش نقل مي ‏فرمايد :
خداي تعالي بخشنده است و جود را دوست دارد و كارهاي عالي را دوست مي ‏دارد و از كارهاي پست ناخرسند است و واقعا از احترام به جلال الهي بزرگداشت سه گروه است :
الف) ريش سفيد مسلمان ، ب) امام عادل ، ج) آن كسي كه حامل و تسليم قرآن كريم است به گونه ‏اي كه نه اهل غلوّ است و نه از بار تكاليفش شانه خالي مي‏ كند. (7)

4ـ اهداي ثواب قرائت به معصومان (ع) :

علي بن ‏مغيره به امام كاظم (ع) مي ‏گويد : پدرم از جدّ شما پرسيد آيا رواست شبي يك ختم قرآن بخوانم ؟
جدّ شما فرمود : هر شب.
دوباره پرسيد : آيا در ماه رمضان هم ؟ جدّ شما فرمود : در ماه رمضان نيز ، جدم عرض كرد : بلي هر چه توانستم.
و برنامه پدرم اين بود كه در ماه رمضان چهل بار قرآن را ختم مي‏ كرد ؛ و من نيز پس از پدر قرآن مي‏ خوانم بيشتر و گاهي كمتر از پدرم ، كم و زياديش بستگي داشت به اندازه فرصت و فراغت و يا كار و سرگرمي و نشاط و بيماريم و هنگام عيد فطر ، قرآن هايي كه خوانده بودم ، يك ختمش را براي رسول اكرم (ص) يكي براي علي (ع) ، يكي براي فاطمه (ع) و همچنين براي هر كدام از امامان تا به شما رسيد و يكي هم براي شما قرار مي‏ دادم ، از هنگامي كه خدا اين بينش و حال را به من عنايت كرده است و در سلك پيروان شما قرار گرفته ‏ام.
حال آيا براي خودم نيز پاداشي هست ؟
حضرت فرمود : پاداش تو آن است كه در قيامت با آنها هستي ، گفتم اللّه ‏اكبر ، آيا چنين اجري دارم ؟
حضرت سه بار فرمود : بلي. (8)

شيعه و قرائت قرآن :

حضرت كاظم به مردي فرمود : آيا دوست داري در دنيا بماني ؟
پاسخ داد : بلي ، پرسيد : براي چه ؟
گفت : به خاطر قرائت قل هو اللّه أحد ، آنگاه حضرت ساكت شد و پس از زماني گفت : اي حفص ! هركس از دوستان و شيعيان ما بميرد و قرآن را خوب نداند ، در عالم برزخ آموزش داده مي‏ شود تا خدا به واسطه آن درجه و مقامش را بالا ببرد
زيرا درجات بهشت به قدر آيه ‏هاي قرآن كريم است : به قاري گفته مي‏ شود : بخوان و ترقّي كن پس او مي‏ خواند و ترقّي مي‏ كند.
حفص گويد :
در عمرم نديدم كسي را كه از امام كاظم (ع) بيشتر خداترس و به رحمت حق اميدوار باشد و قرآن خواندنش همراه با حزن بود و گويا هنگام قرائت به شخصي خطاب مي ‏كند. (9)

آداب باطنى تلاوت قرآن

آداب باطنى تلاوت قرآن



سيد سعيد آل طه
قرآن به عنوان آخرين وحى الهى كه بر افضل انبياء الهى نازل شده نور هدايت ابدى براى بشريت و تجلى خداوند در كلامش بود.
قرآن شاهد زنده بر نبوت رسول اكرم(ص) و گرامى ترين برهان بر حقانيت اوست، زيرا دليلى دائمى و حجّتى همگانى به شمار مى آيد كه تمامى ابعاد و جوانب آن نشان از دانش نامتناهى ربانى دارد و هيچكس را ياراى آن نبوده و نخواهد بود، كه مانند اين كتاب را از پيش خود بياورد.
از جمله عواملى كه قرآن را در دلها و مصاحف حفظ مى كند، تلاوت و مداومت در مطالعه آن است. تلاوت قرآن نيز مانند هر عمل مستحب ديگر داراى آدابى است كه خود بر دو نوعند:
ظاهرى و باطنى. از اين دو قسم آداب باطنى تلاوت قرآن از اهميت بيشترى برخوردار است كه در هنگام تلاوت قرآن بايستى مد نظر قرار گيرد. براى تلاوت قرآن ده ادب باطنى است كه به ترتيب در پى مى آيد.
فهميدن اصل كلام
تلاوت كننده، بايد بداند كه با چه سخن بزرگى مواجه است، سخنى كه نشانه لطف و رحمت و عنايت آفريدگار هستى به آدمى است. سخنى كه حقايق بسيار بلندى را تا مرز فهم و درك انسانها تنزل داده است.
فهم عظمت كلام، درك فضل و لطف خداوند درباره بندگان است كه اين كلام را از عرش جلال خود تا سطح فهم مردم نازل فرموده است.
 و بايد انديشيد كه چگونه خداوند در رسانيدن معانى كلام خود ـ كه صفتى قائم به ذات اوست ـ به مرتبه فهم مردم، به بندگان لطف و كرم فرموده چگونه آن صفت در طى حروف و اصوات كه از صفات بشرى است بر آنان تجلى كرده است. قارى قرآن بايستى كلام الهى را درس بگيرد و بياموزد و به قرائت آن اكتفا نكند چنانكه در سوره اعراف آيه 169 آمده است «و درسوا مافيه» يعنى كلام الهى را فرا گرفتند. همچنين قارى قرآن بايستى آيات الهى را با گوش جان بشنود و آن را به خاطر بسپارد، چنانكه در سوره حاقه آيه 12 آمده است «وتعيها اذن واعيه; قرآن را گوش هاى حافظ بياد مى سپارند».
 درك عظمت كلام الهى، جز با انديشه در محتواى آن ميسر نيست.
آگاهى به عظمت متكلم
شايسته است كه قارى قرآن، در آغاز تلاوت، به عظمت گوينده قرآن توجه كند و بداند كه قرآن سخن بشر نيست همان طور كه ظاهر قرآن را جز با طهارت نمى توان لمس كرد، معنى و حقيقت آن نيز جز با طهارت قلب از صفات زشت قابل درك نيست.
در هنگام تلاوت بايد به خود گوشزد كرد كه گوينده اين سخنان آفريدگار همه چيز و روزى دهنده همه جنبندگان است و همه تحت سيطره او قرار دارند و در فضل و رحمت او غوطه ورند.
اگر نعمت دهد از فضل اوست و اگر مجازات كند از عدلش، و در نهايت هم اوست كه مى گويد: اينان اهل بهشت و اينان اهل دوزخند.
انديشيدن به حقايقى از اين قبيل، عظمت و تعالى گوينده قرآن را در دل مى نشاند و كلام او را مؤثر مى سازد. چرا كه براى آدميان، گذشته از اصل كلام، گوينده آن نيز اهميت داشته و اعتبار كلام تا حد زيادى به اعتبار و شأن متكلم بستگى دارد.
تدبر
كسى كه قرآن مى خواند و كسى كه به آن گوش مى دهد، لازم است كه در آيات كتاب الهى به تدبر و تفكر بپردازند و با انديشيدن در مضامين آيات، خود را در معرض تابش نور الهى قرار دهند و در يك فضاى معنوى تنفس كنند. تدبر در آيات قرآنى انسان را در دنيايى از معارف والا و مفاهيم بلند قرار مى دهد كه هيچ چيز با آن برابرى ندارد و آيات قرآنى به عنوان كليدهاى سعادت انسانى در اختيار او قرار مى گيرند. قرآن كريم، مردم بخصوص صاحبان انديشه را به تدبر در آيات خود فراخوانده است.
«كتاب انزلناه اليك مبارك ليدبروا آياته وليتذكر اولواالالباب; قرآن كتابى است مبارك كه آن را نازل كرديم تا مردم در آيات آن تدبر كنند و صاحبان انديشه متذكر باشند».
و نيز در جاى ديگر از كسانى كه در آيات قرآن تدبر نمى كنند گله مى كند و دلهاى آنها را مهر شده مى نامد كه سخن حق در آنها نفوذ ندارد. «افلا يتدبرون القرآن ام على قلوب اقفالها; چرا در قرآن تدبر نمى كنند يا بر دلهايشان قفلها زده شده است؟»
و نيز در جاى ديگر اهل معنا را به توجه و تذكر در آيات قرآنى كه به آسانى در اختيار آنهاست و هيچگونه پيچيدگى ندارد فرا مى خواند: «ولقد يسّرنا القرآن للذكر فهل من مُدَّكِر; همانا قرآن را براى توجه به آن آسان قرار داديم آيا توجه كننده اى هست؟»
و نيز تدبر، پس از حضور قلب و توجه قرار دارد. زيرا چه بسا انسان هنگام تلاوت قرآن به چيز ديگرى نينديشد ولى از سوى ديگر به شنيدن آيات، بسنده كند و در آن تدبر نكند اما چنانكه مى دانيم غرض از تلاوت قرآن، تدبر در آن است نه چيز ديگر.
حضور قلب و ترك حديث نفس
حضور قلب از توجهِ بيشتر سرچشمه مى گيرد. زيرا تعظيم كلامى كه قرائت مى شود، ريشه در توجه انسان به آن كلام دارد، و انديشه خود را در چيز ديگرى مصروف نمى دارد و اين تمركز انديشه و همت سبب شادى و انبساط خاطر مى شود. و مى گويند در معنا و تفسير آيه «يا يحيى خذ الكتاب بقوة ; گفته شده با جديت و كوشش كتاب را بگير». يعنى اينكه در هنگام تلاوت قرآن وجود خود را از تمامى افكار خالى و همت را به آن مصروف بدار.
مهار ذهن و خوددارى از انحراف ذهن از يك مسئله به مسائل ديگر امرى بس دشوار و نيازمند به تمرين است يعنى آنچه را كه عموم مردم «حواس پرتى» مى دانند به راحتى قابل پيشگيرى نيست و حضور قلب نيز چيزى جز «حواس جمعى» نيست. كسى كه قرآن مى خواند، بايد به آنچه مى خواند عنايت و توجه داشته باشد و كلمات را بر حسب عادت و چرخش زبان نگويد زيرا قارى قرآن، تنها به مقدارى كه با توجه خوانده است، بهره مى برد و آنچه بى توجه خوانده شود مانند آبى است كه هدر مى رود و مزرعه را سيراب نمى كند، منظور آن است كه هنگام تلاوت تمام حواس قارى به آيات الهى باشد و هيچ هم و غم ديگرى را به دل راه ندهد.
تفهّم
منظور از تفهم آن است كه از هر آيه اى آنچه سزاوار آن است برداشت و استنباط كند (يعنى مراد از تفهم آن است كه براى هر آيه اى، توضيح و شرحى مناسب با موضوع آن، بدست آورد) تفهّم در ادامه تدبر است. چه بسا كسى تدبر كند اما حصول نتيجه اى نباشد، يعنى بايد آن قدر تدبر كرد تا مفهوم آيه را دريافت. بر اين اساس آيات قرآن مشتمل بر مطالب گوناگونى است (از صفات آفريدگار گرفته تا صفات آدميان و...) كه دانستن هر يك چراغى است فرا راه تكامل انسان.
ترك موانع فهم
بعضى از مردم به خاطر اينكه شيطان پرده اى بر فهم آنان افكنده است، از فهم معانى قرآن محروم و از درك اسرار و شگفتى هاى آن بى بهره اند، قارى قرآن بايستى در رفع موانع و حجب شيطانى بكوشد. مهمترين حجابهاى فهم چهار مورد است:
حجاب اوّل: برخى از افراد (قاريان)، تمام تلاش و توجه خويش را صرف تلفظ صحيح كلمات قرآن مى كنند، تا مبادا حرفى را از مخرج نادرست، ادا كنند، در چنين وضعيتى ديگر براى توجه به معانى، مجالى باقى نمى ماند. كه اين كار به عهده شيطان است كه موكل بر قرآن شده تا با وسوسه مردم را از درك معانى كلام الهى باز داشته و مردم را وا دارد كه در ادا به حروف ترديد نمايند.
حجاب دوم: اينكه تلاوت كننده در مسائل، متقلد نظريه اى باشد كه به تقليد آن را ياد گرفته و نسبت به آن جمود و تعصب داشته باشد اين چنين اعتقاد و تعصبى مانع از ارتقاء است و به او اجازه نمى دهد كه غير از مورد اعتقادش به مطلب ديگرى بينديشد.
حجاب سوم: اين است كه قارى و تلاوت كننده قرآن بر گناهى اصرار ورزد و يا متكبر و يا مبتلا به هواى نفس باشد. اين گناهان سبب تاريكى دل مى گردد و مانند غبار بر آيينه قلب نشسته، از تجلى حق جلوگيرى مى كند و اين بزرگترين حجاب دل است و بيشتر مردم به اين حجاب گرفتارند.
حجاب چهارم: اين است كه تفسير ظاهرى آيه را بخواند و بپذيرد كه كلمات قرآن در معانى خود منحصر به آن است كه از ابن عباس و مجاهد و امثال آنها نقل شده است. و بقيه تفسير به رأى است و اين خود از حجابهاى بزرگ فهم قرآن است.
تخصيص
تخصيص يعنى اينكه تلاوت كننده در نظر بگيرد كه مقصود از هر خطاب قرآن، خود اوست پس اگر نهى از امرى را در قرآن مى خواند، يا وعده و وعيدى را مى شنود خود را مخاطب بداند و اگر داستانهاى انبياء و اقوام گذشته را قرائت مى كند آنها را به منزله افسانه تلقى نكند بلكه بداند كه مقصود از آنها عبرت است و قارى بايستى از لا به لاى آنها آنچه را مورد نياز مى باشد برگيرد. در قرآن كريم مى خوانيم: «ولقد يسرنا القرآن للذكر فهل من مدكر; يعنى ما قرآن را براى پند گرفتن آسان ساختيم. پس آيا پند گيرنده اى هست؟»
تأثير
تأثير آن است كه قرائت كننده قرآن از آيات گوناگون كلام الهى متأثر شود و به حسب مضمون هر آيه حالت حزن و اندوه يا نشاط و شادى برايش حاصل گردد; چنانكه پيامبر اكرم(ص) خود از آيات الهى متأثر بود.
در اين صورت قلب آماده تأثير پذيرى مى شود. قارى بايد به تناسب معناى آيه حالتى مناسب در دل احساس كند، اگر به آيه عذاب مى رسد احساس وحشت نمايد و اگر به آيه مغفرت مى رسد، شاداب باشد. از اين رو گفته اند بنده اى كه با ايمان قرآن را بخواند، اندوهش افزون و شاديش اندك، گريه اش فراوان و خنده اش كم، دل مشغوليش بسيار و راحتيش، قليل است.
ترقى
ترقى يعنى اينكه تلاوت كننده قرآن به مرحله اى ارتقاء يابد كه گويا كلام را از خداوند مى شنود. قرائت سه درجه دارد: پايين ترين آن اين است كه قارى آن را بر خدا مى خواند و خود را در برابر او مى بيند در اين مرحله حال او، حالت درخواست و تضرع و گريه و زارى خواهد بود.
درجه فراتر اينكه تلاوت كننده با قلب خود شهادت دهد كه پروردگار با الطافش او را مخاطب ساخته و مشمول نعمات خود قرار داده است در اين مرحله مقام قارى، مقام حيا و تعظيم و گوش دادن و فهم است.
درجه سوم اينكه در كلام، متكلم و در كلمات، صفات او را ببيند و لذا به خود و قرائت خود ننگرد و همت و كوشش او تنها گوينده اين كلمات باشد و انديشه اش را متوجه او كند گويا مستغرق در ديدار گوينده است نه به قرائت و حتى نه به نعمت و شكر منعم. امام صادق(ع) مى فرمايد «والله لقد تجلى الله نحلقه فى كلامه ولكن لا يبصرون»; به خدا قسم، خداوند در كلام خود تجلى كرد ولى آنان نمى بينند.
تبرّى
تبرى آن است كه تلاوت كننده قرآن، در هنگام تلاوت از نيرو و توان و توجه خود دورى كند و با چشم خشنودى و تزكيه به خود ننگرد، هنگامى كه آيات بهشت و مدح صالحان را مى خواند به خود تطبيق ندهد، بلكه براى اهل يقين و صديقين گواهى دهد و ابراز اشتياق نمايد كه به آنان بپيوندد و زمانى كه آيه غضب و مذمت گناهكاران و مقصران را مى خواند به خود تطبيق دهد و در خشيت و خوف خود را مخاطب سازد و امير المؤمنان على(ع) به همين نكته اشاره دارد در آنجا كه مى فرمايد:
«اذا مرّوا بآية تخويف اصوا اليها مسامح قلوبهم وظنوا ان زفير جهنم وشهيقها فى اصول آذانهم; هنگامى كه به آيه اى بر مى خورند كه در آن ذكر تهديدى است; با گوش قلب آن را مى شنوند و چنين مى انديشند كه صداى آتش جهنم در گوشهايشان است».
در پايان از خداوند منان خواهانيم كه ما را از فوايد معنوى آداب باطنى قرآن برخوردار بگرداند.

اهميّت مراعات آداب ظاهري و باطني

ابوحيّان توحيدي گويد: علي بن ابي طالب، عليه السّلام، شنيد كه قاري قرآني آيات را به صورت نادرست قرائت مي‏كند. اين مطلب حضرت را ناراحت ساخت، لذا ابوالاسود دوئلي را فرا خواند، و به او پيشنهاد فرمود كه قاعده و نمونه و مقياسي براي مردم وضع كند. البته جهات مختلف مطلب را براي او روشن نمود و زمينه كار را برايش فراهم كرد و نمونه هائي از قواعد را براي او بيان داشت.- آشنائي با علوم قرآن، ص 203.-

آداب باطنی تلاوت قرآن

آداب باطنی تلاوت قرآن، نسبت به آداب ظاهری از اهمیت بیشتری برخوردار است و در هنگام تلاوت قرآن، می‌بایست مدّنظر قرار گیرد. اهمیت عبارت از فهمیدن اصل كلام و درك عظمت آن است.
تلاوت كننده، باید بداند كه با چه سخن بزرگی مواجه است! سخنی كه نشانه لطف و رحمت و عنایت آفریدگار هستی به آدمی است. سخنی كه حقایق والا را به اندازه فهم و درك انسان‌ها تنزل داده است.
و چگونه آن كلام آسمانی و خدایی در قاب حروف و اصوات كه از صفات بشری است بر انسان‌ها متجلی شده است.
قاری قرآن باید از كلام خدا درس بگیرد چنان چه قرآن می‌فرماید:
وَ دَرَسُوا ما فیهِ
[1]؛ انسان‌ها باید از آن چه در این قرآن است درس گیرند (و بدان عمل كنند).
همچنین قاری قرآن بایستی آیات الهی را با گوش جان بشنود و آن را به مغز و خاطره خود بسپارد، چنان چه قرآن در این باره می‌فرماید:
«لِنَجْعَلَها لَكُمْ تَذْكِرَهً وَ تَعِیَها أُذُنٌ واعِیَهٌ»؛ لطف‌هایی درباره شما نمودیم و نعمت‌هایی كه به شما عطا كردیم برای این است كه عبرت و پند بگیرید، و لیكن در میان افراد بشر فقط گوش‌های شنوایِ هوشمندان، آن پند و اندرزها را می‌شنوند.
باید توجه داشته باشیم كه درك عظمت كلام الهی، جز با فكر و اندیشیدن در محتوای آن میسّر نیست.
تلاوت و اخلاص
یكی از مسائل مهمی كه باید آن را جزو اركان تأثیر قرآن در دل‌ها دانست، اخلاص در قرائت است. هر عملی كه بدون آن صورت گیرد بی‌ارزش و از درجه اعتبار، ساقط می‌باشد. اخلاص، روح عبادت و سرمایه اخروی است. اگر قرائت قرآن برای اهداف غیر الهی باشد مثل این كه (مردم) خوششان آید، یا آن را وسیله گدایی قرار دهد و قصد پول به جیب زدن را داشته باشد، نه تنها، ثواب ندارد بلكه عقاب هم دارد.
اخلاصِ در تلاوت، این است كه قاری از ابتدای قرائت تا انتهای آن، فقط خشنودی خدا را درنظر بگیرد. اصولاً هر عبادتی، وقتی مقبول درگاه الهی می‌شود، كه با خلوص نیّت همراه باشد. امام صادق ـ علیه السّلام ـ فرمود:
«اِنّمَا الْاَعْمالُ بالنِّیاتِ»؛ اعمال هر كسی بستگی به نیّت او دارد.
یكی از جاهایی كه شیطان دركمین نشسته تا راهزن عبادت باشد، هنگام تلاوت قرآن است. به خصوص اگر قاری در مجلسی و در حضور جمعی از مردم تلاوت می‌كند، می‌بایست مراقب باشد كه شیطان در حریم قرائت او وارد نشود. گاه شیطان به انسان چنین القا می‌كند كه، ببین چقدر زیبا تلاوت می‌كنی، چگونه مردم تو را تشویق می‌كنند. و یا به قاری قرآن تلقین می‌كندكه تو از سایر قاریان بهتر تلاوت می‌كنی، و به همین جهت است كه مردم به تو احترام می‌كنند. چه بسا اتفاق می‌افتد، قاری قرآن در تمام طول قرائتش به این مسائل فكر می‌كند، وقتی قرائتش تمام شد به خود می‌آید و متوجه می‌شود تنها چیزی كه در نظر نداشته، خلوص نیّت، رضایت خداوند و معانی كلام خدا و تفكر و تدبّر در آیات بوده است.
گاهی اوقات انسان در منزل به تنهایی قرآن را زمزمه می‌كند، باز می‌بیند شیطان دست از او بر نمی‌دارد. تا شروع به تلاوت می‌كند، افكار گوناگون وخاطره‌های گذشته به ذهن او هجوم می‌آورد.
لذا قاری باید در تمام مدّت قرائت به این توجه داشته باشد كه، قرآن، كلام خداوند است و هیچ كلامی محترم‌تر از آن نیست. هدف از قرائت، اطاعت دستور خداوند و اعلام بندگی به درگاه او است. با تلاوت قرآن می‌خواهیم مفاهیم آن را بفهمیم و با عمل به آیات آن، در زمره رستگاران قرار گیریم. اگر انسان قرآن را با توجه كامل و اخلاص تلاوت نماید، خداوند پاداش عظیمی به او عنایت می‌كند. معصوم ـ علیه السّلام ـ در این زمینه چنین می‌فرماید:
كسی كه برای رضایت خدا و به خاطر فهمیدن دین، قرآن را تلاوت نماید، پاداش او همانند پاداشی است كه خداوند به فرشتگان، پیامبران و رسولان خود می‌دهد.
[2]
اگر قاریان قرآن، اراده كنند كه آن را با اخلاص قرائت كنند و در این راه سعی و كوشش نمایند، به طور حتم خداوند آنان را یاری می‌كند. باید از او بخواهیم: پروردگارا! ما را به خواندن قرآن دعوت كردی، و ما پذیرفتیم، پس ما را یاری كن تا فقط، در صدد كسب رضایت تو باشیم.
امام صادق در این باره می‌فرماید: خدایا مرا به تلاوت قرآن، آن گونه كه باعث خشنودی توست وادار كن.
[3]
تلاوت بدون اخلاص
كسانی هستند كه قرآن را، با ترتیل می‌خوانند، و شاید صوت بسیار زیبایی داشته باشند امّا اخلاص در تلاوت ندارند و برای رضایت خدا نمی‌خوانند، بلكه قصد آنان از تلاوت، تعریف و تمجید مردم، ریا و تظاهر، دكّان و پول، و خودپسندی است. چنین اشخاص نه تنها از زحمت خود سودی نبرده‌اند، بلكه خود را هم مسئول قرآن و خدا قرار داده و جهنّم را برای خود خریده‌اند.
به روایاتی كه در این باره آمده توجه كنید.
امام صادق ـ علیه السّلام ـ فرمود: كسی كه برای استفاده از مردم قرائت قرآن كند، روز قیامت در حالی محشور می‌شود كه چهره او، استخوان بدون گوشت است.
[4]
در روایتی دیگر از رسول گرامی ـ صلّی الله علیه و آله ـ چنین آمده است:
كسی كه قرآن را بعد از فراگرفتن تلاوت كند، ولی به آن عمل نكند و قصدش از تلاوت آن باشد كه مال و زینت دنیا را به دست آورد، مستوجب غضب خداوند است و در آخرت، با یهود و نصاری در یك صف قرار دارد. زیرا آنان هم، كتاب خود را پشت سرشان انداختند.
و كسی كه قرآن را با هدف، ریا و خودنمایی تلاوت كند و به وسیله آن دنیا را طلب كند، روز قیامت خدا را ملاقات می‌كند در صورتی كه چهره او استخوان بدون گوشت است و قرآن به پشت گردن او می‌زند تا او را داخل آتش كند.
و كسی كه قرآن را فراگیرد و آن را برای ریا تلاوت كند و با جاهلان بحث نماید و یا به علماء مباهات كند و هدف او، به دست آوردن ثروت دنیا باشد؛ خداوند روز قیامت استخوان‌های او را از هم پراكنده می‌سازد. و در جهنّم نیز بیشتر از همه مجازات می‌شود و خداوند از شدت غضب (ملائكه) او را به انواع عذاب، مجازات می‌گرداند.
[5]
امام باقر ـ علیه السّلام ـ هم قاریان قرآن را بر سه دسته تقسیم كرده است و می‌فرماید: تلاوت كنندگان قرآن بر سه گروه‌اند.
یكی آن كه قرآن را تلاوت می‌كند و آن را سرمایه كسب خود قرار می‌دهد و پادشاهان رابه وسیله آن می‌دوشد و به مردم بزرگی می‌فروشد.
دوّم كسی كه قرآن می‌خواند و حدود آن را نگهداری ننموده و به دستوراتش عمل نمی‌كند، كه خدا امثال اینان را در قرآن خواندن زیاد نكند!
سوّم كسی كه قرآن می‌خواند و داروی قرآن را بر دل دردمندش می‌نهد و برای خواندن و به كار بستن دستوراتش شب‌ها را بیدار می‌ماند.اینان در میان قرآن خوانان از كبریت احمر كمیاب‌تراند.
[6]
در میان این سه گروه تنها یك طایفه را تمجید می‌كند و با تمام وجود، دو طایفه دیگر را نفرین می‌نماید.
تلاوت و تدبّر در آیات
لازم است كسی كه تلاوت قرآن می‌كند و كسی كه به آن گوش می‌دهد، در آیات الهی به تدبّر وتفكّر بپردازد. گویا با خدا سخن می‌گویند و خدا نیز با آنان سخن می‌گوید. باید با اندیشیدن در مفهوم ومعنای آیات، خود را در معرض تابش نور الهی قرار دهند و در یك فضای معنوی نفس بكشند.
تدبّر كردن در آیات، انسان را در دنیایی از معارف و مفاهیم والا قرار می‌دهد كه هیچ چیز با آن برابری نمی‌كند، و آیات، به عنوان كلیدهای سعادت انسانی در اختیار او قرار می‌گیرند؛ زیرا مقصود اصلی از قرائت قرآن همین تفكّر و تدبّر است.
امیر المؤمنین ـ علیه السّلام ـ درباره تدبّر و تفكّر متقیّن و تلاوت كنندگان قرآن، چنین می‌فرماید:
آنان هر گاه به آیه‌ای برسند كه در آن تشویق باشد با علاقه فراوان به آن روی می‌آورند و روح جانشان با شوق در آن خیره می‌شود و آن را همواره نصب العین خود می‌سازند، و هر گاه به آیه‌ای برخورد كنند كه در آن بیم عذاب باشد، گوش‌‌های دل خویشتن را برای شنیدن آن باز می‌كنند و صدای ناله و به هم خوردن زبانه‌های آتش با آن وضع مهیبش در درون گوششان طنین انداز است.
[7]
كلام امیر المؤمنین ـ علیه السّلام ـ اشاره به این است كه آن‌ها هنگام تلاوت قرآن، در آیات آن تدبّر و تفكر می‌كنند و تلاوت ایشان توام با تأمّل و تفكر است. گویا این كلام حضرت را شنیده و به كار بسته‌اند كه فرمود: ای مردم! آگاه باشید! خیر در تلاوتی نیست كه در آن تدبّر و دقت نباشد. بدانید خیر در عبادتی نیست كه در آن آگاهی و فهم نباشد.
[8]
قرآن كریم؛ مردم، به خصوص صاحبان فكر و اندیشه را به تدبّر و تفكر در آیات، فراخوانده است. آن جا كه می‌فرماید:
«كِتابٌ أَنْزَلْناهُ إِلَیْكَ مُبارَكٌ لِیَدَّبَّرُوا آیاتِهِ وَ لِیَتَذَكَّرَ أُولُوا الْأَلْبابِ»؛
[9] (این قرآن بزرگ) كتابی است مبارك و با بركت و عظیم الشأن كه ما آن را به سوی تو فرستادیم تا بندگان من در آیاتش تفكر كنند و بیندیشند و صاحبان عقل متذكر حقایق آن شوند.
«أَ فَلا یَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ»؛
[10] آیا مردم در قرآن از روی فكر و تدبر نمی‌نگرند (تا بر آنان ثابت شود كه آن وحی، خداوند است).
منظور از تدبر این است كه قلب به تفكر در معنای الفاظ و عباراتی كه می‌خواند بپردازد، معنای هر آیه را بفهمد و در اوامر و نواهی آن تأمّل كند، به دریافت‌هایش اعتقاد و ایمان آورد تا در نتیجه اگر از گذشته تا حال نسبت به اوامر و نواهی آن كوتاهی كرده، پوزش خواهد و آمرزش طلبد و خود را از زشتی و بدی پاك سازد، و یا اظهار خواری و فروتنی كند و طلب بخشش نماید.

ادب بیستم: دعا هنگام ختم قرآن

ختم قرآن یكی از سنتهای رایج در میان مسلمانان است و پیشوایان دینی در مورد آن سفارش زیادی كرده‎اند كه در ادب پانزدهم همین كتاب در این زمینه سخن به میان آمد.
ختم قرآن توفیقی است كه از ناحیه پروردگار نصیب انسانهای وارسته می‎گردد. از اینرو ختم كننده قرآن باید قدر این نعمت بزرگ را بداند. با ختم قرآن دریچه‎هایی از توفیقات الهی به سوی انسان باز می‎شود كه باید از این موقعیت استفاده كرد و با دعا به درگاه خداوند خواستار تداوم این توفیقات شد. در واقع باید با دعا از خرمن معارف قرآن خوشه‎چینی كرد و خواستار موفقیت بیشتری در كسب معارف قرآن شد.
دعا هنگام ختم قرآن، سنّت است
هنگام ختم قرآن هر دعایی را می‎توان خواند. امّا بهتر است كه چگونه دعا كردن و از خدا طلب كردن را هم از پیشوایان دینی بیاموزیم. در این زمینه سه دعا از میان دعاهای ختم قرآن برای بهره‎گیری دوستداران قرآن تقدیم می‎شود.
دعای اوّل
«عاصِِم» یكی از قرّاء سبعه از «زرّبن‎حُبَیْش» نقل می‎كند كه قرآن كریم را در مسجد كوفه از اوّل تا آخر آن بر امیرمؤمنان علی بن ابی طالب ـ علیه السّلام ـ قرائت می‎كرد. حضرت پس از تمام شدن آن به من فرمود:
ای زرّ! هنگامی كه قرآن را ختم كردی این دعا را بخوان: زیرا حبیب من رسول خدا ـ صلّی الله علیه و آله ـ دستور داد هنگام ختم قرآن، خدا را این گونه ندا كنم:
«اَللّهُمَّ اِنّی اَسْئَلُكَ اِخْباتَ الْمُخْبِتینَ، وَ اِخْلاصَ الْمُوقِنینَ، وَ مُرافَقَهَ الْاَبْرارِ، وَ اسْتِحْقاقَ حَقائِقِ الْایمانِ، وَ الْغَنیمَهَ مِنْ كُلِّ بِرٍّ، وَ السَّلامَهَ مِنْ كُلِّ اِثْمٍ، وَ وُجُوبَ رَحْمَتِكَ، وَ عَزائِمَ مَغْفِرَتِكَ، وَ الْفَوْزَ بِالْجَنَّهِ وَ النَّجاهَ مِنَ النّارِ».
[1]
پروردگارا! از تو فروتنی خاشعین و اخلاص اهل یقین را می‎خواهم. دوستی و رفاقت خوبان، و رسیدن به حقایق ایمان را می‎طلبم. غنیمت بردن از هر كار نیكی و پیراستگی از هر گناه را، فرود آمدن رحمتت را، و آمرزش گناهان و دستیابی به بهشت و نجات از آتش جهنّم را از تو درخواست دارم.
دعای دوّم
مرحوم علّامه مجلسی در كتاب بحار الانوار نقل می‎كند كه امام علی ـ علیه السّلام ـ هنگام ختم قرآن این دعا را نیز می‎خوانده‎اند:
«اَللّهُمَّ اشْرَحْ بِالْقُرْآنِ صَدْری، وَ اسْتَعْمِلْ بِالْقُرْآنِ بَدَنی، وَ نَوِّر بِالْقُرْآنِ بَصَری، وَ اَطْلِقْ بِالْقُرْآنِ لِسانی، وَ اَعِنّی عَلَیْهِ ما اَبْقَیْتَنی، فَاِنَّهُ لا حَوْلَ وَ لا قُوَّهَ اِلّا بِكَ».
[2]
بار خدایا! سینه‎ام را با قرآن گشاده گردان، جسمم را با قرآن به خدمت‌ بگیر، چشمم را با قرآن نورانی نما، زبانم را با قرآن گویا كن، و تا زنده‎ام مرا در راه قرآن یاری كن، كه هیچ نیرو و قدرتی جز به تو نیست.
دعای سوّم
یكی از دعاهای جامع و كامل ختم قرآن، دعایی است كه از سیّد السّاجدین امام زین العابدین ـ علیه السّلام ـ رسیده است. به علت طولانی بودن دعا از نقل آن خودداری شد، كسانی كه مایل هستند می‎توانند به صحیفه سجّادیه، دعای چهل و دوّم مراجعه نمایند.

ادب نوزدهم: دعا بعد از تلاوت قرآن

ضرورت دعا بعد از تلاوت
در ادب سوّم خواندیم كه دعا قبل از شروع تلاوت یكی از آداب تلاوت قرآن است. یكی دیگر از جاهایی كه دعا مؤثّر و به اجابت نزدیك است، بعد از قرائت قرآن می‎باشد.
كسی كه در خلوت قرآن را با رعایت آدابش تلاوت كند، می‎تواند امیدوار باشد كه شرایط، برای اجابت دعا آماده است. زیرا نورانیّت قرآن موجب نورانیت زمان و مكان می‎شود و چه بسا قاری قرآن نیز در سایه نورانیت قرآن، از نظر روحی و معنوی دگرگون شود، در نتیجه فضا برای دعا و استجابت آن مهیّا شود.
رعایت این ادب در جلسات قرآن به دو علت سزاوارتر است:
الف. این‎گونه جلسات معمولاً در مساجد و اماكن متبرّكه برگزار می‎شود و این شرافت و قداست جلسه را دو چندان می‎كند و در استجابت دعا، شرافت مكان نقش بسزایی دارد.
ب. جلسات قرآنی محلّ اجتماع افراد صالح و متدیّن است، به ویژه نوجوانان و جوانانی كه كمتر به گناه و معصیت آلوده شده‎اند. از طرفی اگر دعا و درخواست به صورت دسته‎جمعی باشد، امكان اجابت آن بیشتر است. به همین جهت معمولاً پایان‎بخش جلسات قرآن دعای پایانی آن است.
دعا به هر زبانی و هر طور كه باشد خوب است، ولی توصیه شده است كه هنگام دعا، از دعاهایی كه از پیشوایان دینی رسیده است استفاده شود. از اینرو سفارش ما به قرآن دوستان گرامی این است كه در پایان جلسات قرآنی از دعاهای مأثور پیشوایان دینی استفاده كنند. در این قسمت دو دعا كه مخصوص پایان قرائت و فراغت از تلاوت قرآن است تقدیم می‎شود.
دعای اوّل
در كتب حدیث آمده است كه صادق آل محمّد ـ علیهم السّلام ـ هنگام فراغت از تلاوت قرآن این دعا را می‎خواند:
اَللّهُمَّ اِنّی قَدْ قَرَأْتُ ما قَضَیْتَ مِنْ كِتابِكَ الَّذی اَنْزَلْتَ عَلی نَبِیِّكَ الصّادِقِ، فَلَكَ الْحَمْدُ رَبَّنا.
اَللّهُمَّ اجْعَلْنی مِمَّنْ یُحِلُّ حَلالَهُ وَ یُحَرِّمُ حَرامَهُ، وَ یُؤْمِنُ بِمُحْكَمِهِ وَ مُتَشابِهِهِ، وَ اجْعَلْهُ لی اُنْساً فی قَبْری، وَ اُنْساً فی حَشْری، وَ اجْعَلْنی مِمَّن تُرَقّیهِ بِكُلِّ ایَهٍ قَرَأَها دَرَجَهً فی اَعْلا عِلِّیّینَ، امینَ رَبَّ الْعالَمینَ.
[1]
بار خدایا! همانا من كتابت را كه بر پیامبر راستگویت نازل كردی خواندم. پس ای خدا حمد و ستایش از آنِ توست.
پروردگارا! مرا از كسانی قرار ده كه حلال قرآن را حلال و حرامش را حرام بشمارد. و به آیات محكم و متشابه آن ایمان بیاورد. خدایا قرآن را در قبر و روز رستاخیز مونس و همنشین من بگردان، و مرا از كسانی قرار ده كه با هر آیه‎ای كه از آن می‎خوانند یك درجه در بهشت بالا می‎روند. دعای مرا اجابت كن ای پروردگار عالمیان.
دعای دوّم
حذیفه یكی از یاران رسول خدا ـ صلّی الله علیه و آله ـ می‎گوید:
با پیامبر اسلام ـ صلّی الله علیه و آله ـ نماز می‎خواندیم، پس سوره بقره را آغاز نمود. هنگامی كه از قرائت آن فراغت یافت، همان دعایی را كه در ختم قرآن می‎فرمود شروع به خواندن كرد متن دعا چنین است:
اَللّهُمَّ ارْحَمْنی بِالْقُرْآنِ، وَ اجْعَلْهُ لی اِماماً وَ نُوراً وَ هُدیً وَ رَحْمَهً، اَللّهُمَّ ذَكِّرْنی مِنْهُ ما نَسیِتُ، وَ عَلِّمْنی مِنْهُ ما جَهِلْتُ، وَ ارْزُقْنی تِلاوَتَهُ آناءَ اللَّیْلِ وَ النَّهارِ، وَ اجْعَلْهُ حُجَّهً لی یا رَبَّ الْعالَمینَ.
[2]
بار خدایا! به بركت قرآن بر من ببخشای، و قرآن را پیشوا و مایه نور و هدایت و بخشایش من قرار ده، بار خدایا! آنچه را كه از آن فراموش كردم به خاطرم بیاور، و آنچه را كه از آن نمی‎دانم به من بیاموز، و تلاوتش را در ساعات شب و در ‎آغاز و انجام روز نصیبم كن، و آن را ـ ای پروردگار جهانیان ـ دلیل و راهنمای من قرار ده.

ادب هجدهم: نحوه اتمام تلاوت

هنگام اتمام تلاوت قرآن كریم چه جملاتی باید گفت، آیا در این زمینه روایت و حدیثی رسیده است؟
این پرسشی است كه در برخی از جلسات و محافل قرآنی می‎پرسند و یا پرسشی است كه ذهن عده‎ای از قرآن‎پژوهان و قاریان قرآن را به خود مشغول كرده است.
پاسخ این است كه در این مورد روایاتی رسیده است و ما به ذكر دو روایت (كه در كتب حدیث شیعه) رسیده است بسنده می‎كنیم.
روایت اوّل: «صدق الله العلیّ العظیم»
علّامه مجلسی در كتاب «بحار الانوار، ج 57، ص 243» در این مورد روایتی را نقل می‎كند كه مقدمه آن چنین است:
هنگامی كه پیامبر اسلام ـ صلّی الله علیه و آله ـ به پیامبری مبعوث شد، به امام علی ـ علیه السّلام ـ دستور داد كه طی نامه‎ای؛ كفّار، مسیحیان و یهودیان را به دین اسلام دعوت كند. متن نامه مذكور از طرف حضرت جبرئیل بر پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ ابلاغ شده بود. وقتی نامه به دست یهودیان خیبر رسید آن را به عالم و بزرگ خود «اِسْماویل» (ابن‎سلام)
[1] نشان دادند. او بعد از مطالعه نامه، سؤالاتی را جمع آوری كرد تا خدمت پیامبر خدا ـ صلّی الله علیه و آله ـ عرضه كند، و گفت:
اگر سؤالات من را صحیح پاسخ دهد، من به دین او در می‎آیم و دین یهود را ترك می‎كنم.
یكی از سؤالاتی كه عبدالله بن‎سلام از رسول گرامی اسلام ـ صلّی الله علیه و آله ـ پرسید، چنین است:
فَاَخْبِرْنی مَا ابْتِداءُ الْقُرْآنِ وَ ما خَتْمُهُ؟ قالَ: یَا ابْنَ سَلام، اِبْتِداؤُهُ «بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ»، وَ خَتْمُهُ «صَدَقَ اللهُ الْعَلِیُّ الْعَظیم».
(ای محمّد) به من خبر ده! شروع و ختم قرآن با چیست؟ پیامبر فرمود: ای ابن سلام! شروع آن، بسم الله الرّحمن الرّحیم و پایان آن با «صدق الله العلیّ العظیم» است.
علّامه مجلسی (ره) این روایت را در چند جا دیده است. در یكی از آنها به جای «صدق الله العلیّ العظیم» عبارت «صدق الله العظیم» بوده است. بنابراین گفتن هر دو عبارت هنگام اتمام تلاوت، مانعی ندارد، ولی عبارت اوّل بهتر است.
روایت دوّم
روایتی است كه مربوط به عمل «اُمّ داوود» است. این عمل، مجموعه عباداتی است كه امام صادق ـ علیه السّلام ـ سفارش كرده‎اند كه در روز پانزدهم رجب انجام گیرد. بخشی از این عبادت، خواندن بعضی از سوره‎های قرآن است.
امام صادق ـ علیه السّلام ـ به امّ داوود فرمود؛ بعد از خواندن سوره‎ها در حالی كه رو به قبله هستی چنین بخوان:
«صدق الله العلیّ العظیم».
[2]
البته گفتار امام ـ علیه السّلام ـ ادامه دارد و ما از نقل بقیه آن صرف‎نظر كردیم چون مربوط به بحث ما نیست.
از این روایت هم می‎توان استفاده كرد كه خوب است تلاوت قرآن را با ذكر «صدق الله العلیّ العظیم» به پایان رساند.